هر فردی در زندگی خود اهداف و رویاهای زیادی دارد، اما آیا میان هدف و رویا تفاوت است؟ چگونه می توانیم رویاها و آرزوهای خود را به هدف تبدیل و آن را به واقعیت برسانیم؟ چطور می توانیم انگیزه خود را در این مسیر حفظ کنیم؟ برای یافتن این پرسش‌ها با یوکن همراه باشید.
خیلی‌ها به آسانی می توانند برای خود هدف تعیین کنند، شاید در نظر گرفتن اهداف کار ساده‌ای باشد اما باید بتوانیم آن‌ها را محقق کنیم.
درست است؛ هر فردی رویاهایی دارد اما تنها افراد موفق هستند که رویاهای خود را به هدف قابل دستیابی تبدیل می کنند. برای این که به موفقیت برسید و به اهداف خود دست یابید، باید 10 مرحله را به کار بگیرید. این 10 مرحله به شما کمک می کند تا رویاها را به اهداف تبدیل کنید و در مسیر دست یابی به اهدافتان به موفقیت برسید.
هدف خود را با معیارهای SMART تعیین کنید
ارسطو می گوید: "ما همانی هستیم که باور داریم. پس برتری یک کار نیست بلکه یک عادت است."
اسمارت (SMART) در زبان انگلیسی به معنای "هوشمندانه" است و مخفف پنج کلمه‌ی انگلیسی که در ادامه به بررسی آن‌ها می پردازیم.
باید برای خود اهداف اسمارت تعیین کنید، چرا که این رویکرد سالیان زیادی است استفاده شده و با موفقیت همراه بوده است. پس اهداف شما باید این ویژگی‌ها را داشته باشد:
مشخص (Specific): برای این که هدف قابل دسترسی برای خود تعیین کنید، باید بتوانید به چند سؤال اساسی درباره آن پاسخ دهید: چه هدفی؟ چرا؟ چه وقت؟
باید هدف خود را از جنبه‌های مختلف مورد بررسی قرار دهید و دقیقا بدانید در چه زمانی باید به چه نقطه‌ای برسید.
قابل اندازه گیری (Measurable): وقتی هدفتان قابل اندازه گیری و سنجش نباشد، در مسیر دست یابی به هدف، نمی توانید میزان پیشرفت خود را اندازه بگیرید. پس در مورد هدفتان به این سؤال جواب دهید: چطور باید بدانم در راه رسیدن به هدف، در کجا قرار دارم و چقدر به هدفم نزدیک شده‌ام؟
قابل دسترس (Attainable): نباید هدفتان دست نیافتنی و رویایی باشد. چیزی را به عنوان هدف در نظر بگیرید که در شرایط واقعی، امکان دست یابی به آن وجود داشته باشد. مثلاً ممکن است بگویید می‌خواهم از لبه‌ی پرتگاه بدون چتر و هیچ وسیله‌ای پرواز کنم. مسلم است این هدف قابل دسترس نیست و مانعی با نام جاذبه‌ی زمین در مقابلتان قرار دارد؛ اما پرواز با پاراگلایدر از لبه‌ی صخره، واقعی و قابل دسترس است.
مرتبط (Relevant): اگر هدفی که تعیین کرده‌اید با شخصیت شما در تضاد باشد، قطعاً ارزش دنبال کردن ندارد. باید اهداف را براساس ارزش‌هایتان تعیین کنید تا واقعی باشند. برای این که در مسیر دست یابی به هدفتان، با انگیزه بمانید باید مرتبط با هدفتان باشید.
محدوده زمانی (Time Bound): باید برای رسیدن به اهدافتان، زمان تعیین کنید. در غیر این صورت اهداف شما آرزوها و رویاهایی خواهند بود که به واقعیت نمی رسند. تعیین بازه زمانی برای اهداف، شما را وا می دارد تا در راه دست یابی به آن تلاش کنید.
اهدافتان را بنویسید و جلوی چشمتان بگذارید
ضرب‌المثلی رایج در چین وجود دارد که می گوید: "آنچه را می شنوم از یاد می برم، آنچه را می بینم به خاطر می آورم و چیزی که می نویسم را خوب می فهمم."
وقتی اهداف خود را یادداشت می کنید، بخش زیادی از آن را با موفقیت پشت سر گذاشته‌اید. مطالعات نشان می دهد 76 درصد کسانی که اهداف خود را می نویسند و خود را موظف می دانند از پیشرفت خود گزارش هفتگی بنویسند و با دوستانشان به اشتراک گذارند، به اهداف شان دست یافته اند. در این تحقیق از گروهی خواسته شد تنها به اهداف خود فکر کنند؛ اما نتایج حاکی از آن است تنها 43 درصد از آن‌ها به هدف خود رسیدند. پس حقیقت این است نوشتن اهداف روی کاغذ، آن‌ها را به واقعیت مبدل می کند. پس اهدافتان روی کاغذ ملموس‌تر است تا این که رویایی شیرین در ذهنتان باشد.
اهداف خود را به اهداف کوچک‌تر تقسیم کنید
دست یابی به اهداف بزرگ، کار سختی است اما وقتی آن‌ها را به اهداف کوچک‌تر تقسیم کنید رسیدن به آن‌ها آسان‌تر می شود. پس باید اهداف بزرگ را به کارهای روزانه یا هفتگی تقسیم کنید تا مدیریت آن‌ها بهتر انجام شود. در غیر این صورت، انگیزه و اشتیاقی برای تلاش نخواهید داشت؛ زیرا هدفتان غیرقابل دسترس به نظر می رسد.
برنامه‌ای قابل اجرا داشته باشید و به آن متعهد بمانید
بنجامین فرانکلین می گوید: "اگر در برنامه‌ی خود شکست بخورید، برای شکست برنامه ریزی کرده‌اید."
برای رسیدن به هدف باید برنامه‌ای کامل و قابل دسترس داشته باشید. برای این کار وقت بگذارید و اهداف روزانه و هفتگی خود را مدیریت کنید. با این روش به خوبی می توانید میزان پیشرفت خود را اندازه گیری کنید. البته می‌توانید برنامه‌ی خود را با دوستان یا خانواده‌تان در میان بگذارید تا به انجام آن متعهد شوید.
اهداف روزانه خود را خیلی سریع انجام دهید
اگر در مورد روش زندگی افراد موفق تحقیق کنید، می بینید بیشتر آن‌ها کارهای خود را قبل از طلوع آفتاب انجام می‌دهند. این نشان می دهند که آن‌ها بیشتر از دیگران، از ابتدای روز خود استفاده می کنند.
پس شما هم برای دست یابی به هدفتان، از ساعات ابتدایی روز به بهترین نحو ممکن بهره ببرید و برنامه‌ی خود را به انجام رسانید. پس با این برنامه، احساس خوبی داشته و برای تلاش بیشتر زمان کافی خواهید داشت.
به دیگران اجازه دهید اهداف شما را دنبال کنند
وقتی بدانید افراد دیگری پیشرفت شما را دنبال می کنند، انگیزه‌ی بیشتری برای تلاش کردن خواهید داشت. پس دوست یا مشاوری پیدا کنید که فردی انگیزه بخش برایتان باشد و هر زمان نیاز است برای ادامه‌ی تلاش، به شما هشدار دهد. قطعاً با این روش به اثربخشی و ارزش فوق‌العاده‌ی آن پی می برید.
اهدافتان را با زبان مثبت اعلام کنید
یک فرد مثبت اندیش برای خود هدفی تعیین می کند و برای رسیدن به آن دست از تلاش بر نمی دارد. اهداف باید در شما شوق زندگی به وجود آورند و در بیان آن‌ها از زبان مثبت استفاده کنید. مثلاً نگویید "امروز می خواهم در محل کارم اشتباه نکنم." بلکه به جای آن بگویید "امروز تلاش می‌کنم عملکرد بهتری از خود نشان دهم."
مثبت اندیشی به شما کمک می کند تا نگرش خود را نسبت به زندگی تغییر دهید. به جای این که برای دور شدن از اشتباه به محل کار بروید، روز خود را با تلاش برای موفقیت بیشتر شروع کنید. پس در تعیین اهدافتان، از کلمات مثبت استفاده کنید و تأثیر فوق‌العاده‌ی آن را ببینید.
مطمئن شوید اهدافتان شما را به لذت می‌رسانند
آلبرت اینشتین می گوید: "اگر می خواهید زندگی شاد و سعادتمندی داشته باشید، آن را به یک هدف متصل کنید."
اهدافی که برای خود تعیین می کنید باید سبب شادی و لذت در زندگی‌تان شوند. هدف باید به قدری شما را به هیجان آورد که انگیزه برخاستن از خواب و آغاز یک روز جدید را ایجاد کند. پس اگر هدفتان شما را به وجود نمی آورد، در تعیین آن‌ها تجدید نظر کنید.
در تمام ابعاد زندگی‌تان هدفی داشته باشید
نباید تنها برای پیشرفت کاری هدف داشته باشید. بلکه باید تمام زندگی خود را با هدف‌های مختلف به چالش بکشید. در مسائل اقتصادی، روابط خانوادگی، تحصیل، رابطه معنوی، سلامتی و ورزش، هدف تعیین کنید. در واقع برای هر بخش از زندگی‌تان که برای شما ارزش دارد هدفی در نظر بگیرید. این اهداف سبب می شود تا در تمام زندگی خود به پیشرفت و موفقیت برسید.
اهداف عملکردی را جایگزین اهداف نتیجه‌ای کنید
خیلی از اتفاقات زندگی خارج از کنترل ما هستند. شاید یکی از اهداف شما، صعود قله‌ی اورست است. مدت‌ها برای دست یابی به این هدف، برنامه ریزی می کنید؛ اما وقتی زمان موعود می رسد و شما به اورست می روید شرایط آب و هوایی بهم می ریزد و مجبور می شوید دست از هدف خود بکشید و بازگردید. شما تمام مراحل را درست جلو رفته‌اید و برای دست یابی به هدف آماده هستید، اما شرایط جوی مانعی برایتان است؛ مانعی که در کنترلتان هم نیست.
شما مسیر رسیدن به موفقیت را درست پیموده‌اید، اما این که به نتیجه‌ی دلخواه نرسیده‌اید به معنای شکست نیست، زیرا یک عامل بیرونی مانع موفقیت شما شده است. شما اکنون آماده فتح قله اورست هستید که بسیار با ارزش‌تر از نتیجه است.
وقتی می خواهید هدفی برای خود تعیین کنید، از این جملات استفاده نکنید: "هدفم این است تا فروردین سال آینده قله‌ی اورست را فتح کنم." بلکه به جای آن بگویید: "هدفم این است تا فروردین سال آینده، برای صعود اورست آماده شوم. در آن صورت، صعود به قله بسیار آسان است. "
در پایان ...
اگر هنوز هیچ هدفی برای خود تعیین نکرده‌اید، باید در نگرش و زندگی خود تجدید نظر کنید. به جای این که بی هدف زندگی کنید، یک گام جلو بروید و برای ساخت زندگی‌ای که آرزویش را دارید، تلاش کنید. با تعیین اهداف قابل دسترس می توانیم مسیری برای زندگی‌مان تعیین کنیم. هر چند ممکن است برخی اتفاقات و رویدادهای بیرونی مانع دست یابی ما به اهدافمان شود.
منبع: Lifehack
