بازاریابی آنلاین - قسمت سوم: ایجاد یک استراتژی برند

1 اسفند 1398 - 6:00
بازاریابی - بازاریابی آنلاین - قسمت سوم: ایجاد یک استراتژی برند
بازاریابی آنلاین - قسمت سوم: ایجاد یک استراتژی برند
امتیاز مطلب: 96%

ایجاد یک استراتژی برند

خوب حالا درک خوبی از کسب و کارمان داریم اما باید ببینیم که مشتریان ما چه کسانی و کجا می‌شود پیدایشان کرد.

با استراتژی مشتری سعی داریم سه کار رو انجام بدهیم.

  • اولین کار دسترسی به مخاطب درست است.

دنبال کردن مخاطب اشتباه، هدر رفتن وقت و هزینه است. مخاطب درست بهترین بازخورد سرمایه رو داره.

  • دوم فهمیدن مخاطب است.

 اینکه چه چیزی در مورد اهداف ما به مخاطبان ما انگیزه میدهد.

  • کجا بهتر به این مخاطب دسترسی داریم

از چه کانال های بازاریابی می توانیم با مخاطبانمان ارتباط داشته باشیم.

وقتی در مورد مخاطب بازاریابی آنلاین حرف می زنیم منظورمان بعضی از طبقه مشتری ها نیست. حقیقت این است که بعضی از مشتریانی که در مغازه های واقعی خرید می کنند هم آنهایی هستند که در فروشگاه های آنلاین هم خرید می کنند. با این وجود تفاوت اصلی این است که مشتری دیجیتال کنترل را دستش گرفته. آنها می توانند به محیطی وارد بشوند که بیشتر از قبل اختصاصی شده است. این یعنی وقتی خواستید این مخاطب رو بشناسید، خوش شانسی در عین بد سانسی است. باید در مورد اینکه مخطابتان چه کسی است دقیق باشید. هیچ راه پر از مشتری برای بازار شما وجود نداره. هر بازدیدی برای شما وقت و هزینه داره؛ اما چون مخاطب شما انتظار اختصاصی بودن دارد می توانید این مشتری خیلی خوب را برخلاف تلاش های بازاریابی گذشته رو راحت دنبال کنید.

خوب مثل همان کاری که در استراتژی کسب و کار انجام دادیم، باید جدول ساده ای برای ایجاد طرح مخاطب هدفمان طراحی کنیم. من اینجا سه تا ستون دارم؛ اما می توانید این را توسعه بدهید چون خاص بودن بهتر از گسترده بودن است.

برای شرکت اچ پلاس اسپورتز تلاشم را روی سه مخاطب متفاوت میزارم که مردان بین 24 تا 35 سال که به تناسب علاقه دارند و همینطور زنان بین 24 تا 35 سال که به تناسب علاقه دارند و افراد بین 40 تا 55 ساله که به سلامتی علاقه دارند. اگر لازم شد می توانیم از این هم خاص تر باشیم اما این یک نقطه شروع محکم است.

بعد باید خودمان را جای مخاطب مورد هدف قرار بدهیم. هدفشان چیست؟ دنبال رسیدن به چه چیزی هستند؟ هدف هر مخاطب را زیر اسمش ردیف کنیم. من نوشته ام مخاطب ما علاقه دارد که عملکرد بهتری داشته باشد. مخاطب دوم ما علاقه دارد نتایج تناسب رو سریع تر ببیند و مخاطب آخر ما هدفش این است که احساس سلامت و انرژی بیشتری داشته باشد.

ایده ما این است که اگر در خیابان با کسی برخورد کردیم و گفت که من هر روز میروم یوگا اما دنبال یه نتیجه سریع ترم. می توانید ارائه آسانسوریتان را به او بگوید و مطمئن باشید که فروش را انجام میدهید؛ اما قرار نیست در خیابان با آنها بربخورد داشته باشید. در عوض قراره است در جایی آنلاین پیدایشان کنیم؛ و این ردیف آخر برای همین وقت است یعنی بخش فناوری مخاطب.

اینجا باید مشخص کنید این مخاطب از چه ابزارهایی استفاده میکند. آیا اجتماعی است؟ اگر همینطوره از کدوم شبکه است؟ آیا وبلاگ است؟ آیا بیشتر در گوگل سرچ می کنند یا به سایت خاصی سر می زنند؟ من اینجا چند نمونه برای اچ پلاس نوشتم اما همین که این دوره را ادامه میدهید بهتره است که یادداشت بردارید که کدام کانال هایی که مرور می کنیم بیشترین مخاطب را دارد.

از اینجا باید وارد بشویم و اهدافمان برای هر مخاطب را درک کنیم. من از اینها بعنوان بخش مشتری یاد می کنم. خوب در نهایت جدول دیگری ساختیم که به جزئیات این بخش رسیدگی کنیم. ما باید برای هر بخش 4 چیز رو درک کنیم.

اول اینکه هدف ما برای کسب و کار در این بخش چیست؟

این اهداف احتمالا نسخه ریزتری از اهداف کلی کسب و کار ما هستند.

دوم اینکه ارزش مشترک این بخش چیست؟

اگر به خاطر داشته باشین ارزش مشترک زمانیه که مشتری شما با اهداف کسب و کار شما اشتراک داشته باشد.

بعد، به سراغ شاخص کلیدی عملکرد میریم. اینها چیزهایی است که اندازه میگیرید. میتوانید تعداد واحدهایی باشد که می فروشید یا تعداد افرادی که وب سایت شما رو می بینند.

در آخر باید هدفی ایجاد کنیم. این هدف بطور مستقیم با شاخص کلیدی عملکرد ما ارتباط دارد. ببینیم چطوری می توانیم این را برای برند اچ پلاس پر کنیم. یکی از بخش های مشتری ما خانم 24 تا 35 ساله ای بود که به تناسب علاقه دارد. هدف این بخش سریع تر به نتیجه رسیدن است. با این بخش شروع می کنیم اما باید این اطلاعات رو برای هر مخاطبی پر کنیم. از اینجا، اهداف کسب و کارمان را شناسایی می کنیم. برای این بخش قصد فروش مکمل، دسترسی ارگانیک و رسیدن به فلورهای (followers) وبلاگمان رو داریم.

بعد باید مشخص کنیم چطور اهداف کسب و کار ما با اهداف مشتری ما هم تراز می‌شود؛ بنابراین زیر هر هدف فهرست کنید که چرا مشتری باید ارزش مشترک رو ببیند. برای اچ پلاس می دانید که این مخاطب در اصل به سریع تر دیدن نتایج علاقه دارد و محصول ما اینکار را برایش انجام می دهد؛ بنابراین این به وضوح ارزش مشترک است. برای هر هدف کسب و کار اینکار رو ادامه بدهید. بعد مشخص می کنیم که چطور هدف کسب و کار اندازه گیری میشود. در مثال اول شاخص کلیدی عملکرد من با چگونگی فروش مکمل ارتباط دارد.

درست مثل کاری که در مورد ارزش مشترک انجام دادیم، برای هر ستون شاخص کلیدی عملکرد را مشخص می کنیم.

در نهایت باید هدف را مشخص کنیم. سعی دارید به چی برسید؟ برای اچ پلاس می خوایم 1000 واحد را در سه ماه بفروشیم. هدف شما بطور مستقیم با شاخص کلیدی عملکرد ارتباط دارد؛ بنابراین وقت بذارید و به دقت به دموگرافیک اصلیتان، اهداف هر کدام و اینکه هدف نهای شما چیست فکر کنید. در مقاله بعدی اطلاعات را در اختیارتان می گذاریم و در این مورد استراتژی بازاریابی ایجاد می کنیم.

 

در زمینه "بازاریابی آنلاین" شما را به خواندن سایر مقالات آموزشی در این زمینه دعوت می‌کنیم :

منبع: UCAN

 

آیا به نظر شما این مطلب مفید بود؟

2020-04-28 16:16:11
دسته بندی ها