ماندن در رختخواب راحت تر از روبرو شدن با اهداف خود است. برای اینکه برای مقابله با ترس های آماده خود شوید با یوکن همراه باشید.
روی کاغذ، اهداف شما مانند یک ضرورت به نظر میرسد. شما آن تجارت موفق را میخواهید، میخواهید الهام بخش دیگران باشید، میخواهید روی صحنه بروید و موجب حیرت زدگی مخاطب شوید یا حتی ممکن است بخواهید یک کتاب پرفروش در نیویورک تایمز بنویسید.
بیشتر ما هیچ یک از اینها را انجام نمیدهیم. ما اهداف خود را مانند اهداف ذکر شده تنظیم میکنیم و سپس به طور ادامه داری اهدافمان کوچکتر میشوند.
افراد دور افتادهای (دور افتاده از اهداف) هم وجود دارند که به این اهداف بی پروا دست می یابند. نمونهای از مواردی که هفته گذشته آموختم، خانمی به نام میشلا الکسیس (Michaela Alexis) بود. مانند من، او با ترس از سخنرانی عمومی در انجام این کار ناتوان مانده است. آنچه الهام بخش من بود این بود که اخیراً او در جلوی هزاران نفر صحبت کرد.
آخرین باری که او این کار را امتحان کرد، با ناکامی مواجه شد و آنچه را که میگفت فراموش کرد. سخنرانی او بیش از همه شستشو یو پی اس و احساس ترس بیش از حد بود.
در حالی که میشلا بار دیگر روی صحنه رفت، همراه با صحبت گری واینرچوک پس از او، او از ترس فلج شد. در ادامه علیرغم ترسی که داشت، او روی صحنه رفت و برای هزاران نفر سخنرانی کرد.
او حتی قبل از واقعه از خود فیلمبرداریای کرد که چقدر عصبی است. میتوانید بگویید که به راحتی هرچه جلوه میداد، پشت صحنه واقعیت را نشان میداد: او از ذهن و درون میترسید و پر از ترس بود.
در روز سخنرانی، او تقریباً در رختخواب ماند و به هدف اصلی خود در بزرگ شدن در سخنرانی عمومی دست پیدا نکرد.
انتخاب از آن ماست
ما یا میتوانیم در رختخواب بمانیم؛ جایی که راحت، گرم باشد و هیچ منتقدی برای داوری ما وجود نداشته باشد؛ یا می توانیم با جهان روبرو شویم و از مرزهای خود فراتر برویم. هر کدام از ما همین انتخاب را داریم و بیشتر ما اشتباه میکنیم یا به خودمان میگوییم «از فردا شروع میکنم.»
فردا هرگز نمیآید. ما در مورد اهداف خود آرزو میکنیم، اما بهندرت سعی میکنیم آنها را اجرا کنیم. اکنون نمیگویم که ما همیشه از این اهداف بزرگ ترسناک پنهان میشویم، اما آنچه من تجربه کردم این است که ما به اندازه کافی به دنبال اهداف خود نمیرویم.
انجام کاری مانند سخنرانی عمومی یک بار در سال یا دو بار در سال نمیتواند به اندازه کافی بر روی نتایج شما متمرکز باشد.
میشلا نشان داده است که سریعترین راه برای رسیدن به اهداف بزرگ مان بی رحم بودن است. او این کار را با رفتن روی صحنه برای چندین بار طی یک دوره کوتاه مدت انجام داده است.
مهمتر از همه، موجب شجاعت میشود
شما در بستر گرم خود میمانید و هرگز انجام نمیدهید زیرا فاقد شجاعت هستید.
ما با شجاعت متولد نشدهایم. ما آن را توسعه میدهیم. شجاعت مانند عضلهای است که باید هر هفته ورزش داده شود. انجام تکرارها کمتر از یک تعهد هفتگی باعث میشود دید شما و در نهایت اهداف شما بیش از حد از شما دور شود. برای ماندن در مسیر صحیح، باید خودتان را اهرم کنید.
آنچه من آموختهام این است که شجاعت واقعاً چیزی جز انجام کارهای کوچک که بخشی از اهداف شما را تشکیل میدهند نیست. به عبارت دیگر، شجاعت بدون دستیابی به نتیجه، اقدام میکند.
لحظهای که خیلی سخت روی نتیجهای که میخواهید به آن برسید تمرکز میکنید، در افکار خود گم میشوید. به دست آوردن قدرت نفوذ خود و داشتن شجاعت با برنامه ریزی کارها در تقویم خود شروع میشود. هنگامی که چیزی در تقویم شما قفل شده است، به خودتان نیرو میدهید.
هیچ یک از ما نمیخواهیم دیگران را پایین بیاوریم و با قرار دادن چیزهایی در تقویم خود، شما وقت خود را برای کسب شجاعت قرار میدهید. خبر خوب این است که اگر در روز اقدام، نتوانید اقدام کنید، همیشه میتوانید به رختخواب خود عقب نشینی کنید.
در این حالت چیزی که من متوجه شدم این است که شما برنده نخواهید شد. پس از قفل شدن، احتمال بسیار خوبی وجود دارد که میخواهید آن را اجرا کنید. داشتن چیزهایی که در دفترچه فعالیتهای خود دارید به فعال کردن اقدام خودکار کمک میکند. لحظه ای که میتوانید هنگام انتخاب شجاعت از حالت اقدام خودکار استفاده کنید، شرایط شروع به تغییر میکند.
بالا رفتن تا چالش
بعد از لحظاتی همراه با شجاعت، پیشرفتی که در رسیدن به اهداف خود مشاهده میکنید، باعث می شود همه ارزش آن را داشته باشد. دیدن میشلا الکسیس گواه این موضوع است و بعد از سخنرانی هفته گذشته در لینکدین (LinkedIn)، آن را به اشتراک گذاشت و این ایده را به عمق وجود خود فرو برد.
تفاوت بین ماندن در رختخواب (منطقه آسایش تشبیهی شما) و از بین بردن اهداف، به چالشی پیش روی شما مبدل می شود. مخاطب را به چشم نگاه میکند و به آنها میگوید این را انجام دادید. شما برای انجام این کار متولد شدهاید!
همه ما باید با این چالش ها روبرو شویم و بسیاری از ما از این امر امتناع میورزیم. برخاستن در مورد یافتن شجاعت پنهان در درون خود است برای اقدام کردن به انجام آن تا وقتی که به طور منطقی دیگر چنین احساسی به همراه نداشته باشد.
این در مورد استفاده از اعصابی است که به نفع شماست. این در مورد گرفتن ناراحتی های شما و تبدیل آنها به سلاح های کشتار جمعی است.
سخن پایانی
دیدن میشلا الکسیس که از نظر جسمی بیمار، عصبی، ترسناک و مانند کسی که رو به موت است به من چیزهای زیادی آموخت. غالباً مجبور نمیشویم جلوی کسانی مانند او را بگیریم که این چنین تأثیر زیادی دارند، تا ببینیم شجاعت واقعی چگونه به نظر میرسد. پشت صحنه نگاه تمام افرادی که شما آنها را تحسین میکنید، نشان دهنده شباهتهای زیادی با میشلا است.
همه چیز در ویدیو آسان به نظر میرسد و آنچه شما نمیبینید شجاعتی است که موفقیت به آن احتیاج دارد. هرکدام از ما از طعم چالشهای خود غافل هستیم و غلبه بر آنها با استفاده از شجاعت بدین شکل است که چگونه ما بالا میرویم، به آنچه میخواهیم میرسیم و از آن اهدافی که معنای زندگی ما را دارد، عبور میکنیم.
هدف، چشم انداز، کارآفرینی ، پیشرفت شخصی و هر چیز دیگری که میتوانید به آن فکر کنید هیچ معنایی ندارد مگر اینکه شجاعت اجرای آن را داشته باشید.
شما میتوانید در راحتی تختخواب خود پنهان شوید یا از آنجا خارج شوید و در مقابل اژدهاها برقصید، در حالی که درختان اطراف شما میسوزد، و ذهن شما از همه سرنگونی ها ساکت میشود.
انتخاب باشماست.
شجاعت را انتخاب خواهید کرد یا آسایش را؟
منبع: addicted2success