اگه کسی به صورت شما سیلی بزنه شما چکار میکنید؟ سیلی رو پس میزنید؟ چند برابر پس میزنید؟ گریه میکنید و از موقعیت فرار میکنید؟ یا شاید طرف دیگه صورتتون رو نشون میدید تا یه سیلی دیگه ام نثارتون کنن؟ اگه این کارو میکنید بهتون تبریک میگم! شما از پیروان واقعی، گاندی هستید. با این ویدیو یوکن همراه باشید تا با گاندی و روش مبارزاتیش بیشتر آشنا بشیم.
اما واقعاً خشونت پرهیزی چطور میتونه جلوی خشونت رو به گیره؟ منطق به ما میگه اگه ظلمی به ما شد تلافی کنیم، ولی اگه رسیدن به هدف بزرگتر رو عقلانی درنظر بگیریم، فردی مثل گاندی منطق رو در پرهیز از خشونت میدونست و میگفت که عاشق همه موجودات از جمله دشمنانشه و با همین روش هم به موفقیت بزرگی رسید. این روش به اون قدرتی داد که دشمنانش حتی نتونستن حضورش رو در سالهای پایانی عمرش تحمل کنن و اون رو در سن 78 سالگی ترور کردن.
مهانداس کارامچاند گاندی در سال 1869 در گُجَرات هند زاده شد. خانواده او تابع آیین هندو بودند، تفکری که به وحدت روحی موجودات زنده باور دارد و در آن آزار رساندن به موجودات زنده از گناهان بزرگ است. خانواده او محیط گرم و آرامی بود و گاندی وابستگی و علاقه بسیاری به مادرش داشت. او زمانی که تنها 13 سال داشت با دختری همسن خود به نام کاستوربا ازدواج کرد. پیمانی که تا پایان عمر به شکلی عاشقانه پایدار بود.
پدر گاندی جزء طبقه کوچک متوسط هند و به شغل بازرگانی مشغول بود، ازاینرو او را برای تحصیل حقوق به انگلستان فرستاد. زندگی در لندن برای جوانی که با روزهداری و گیاهخواری مأنوس بود کار چندان سادهای به نظر نمیرسید اما به هر ترتیب او توانست خود را با آن محیط تطبیق دهد و برای آرامش روحی به جای معبد به کلاس رقص میرفت.
گاندی در بازگشت به وطن با ناکامیهای زیادی دستوپنجه نرم میکرد. او نه توانست در وکالت موفقیت چندانی کسب کند و نه در تدریس در دبیرستان. حتی به دلیل اینکه علیه یک افسر بریتانیایی شکوائیه نوشته بود، اجازه عریضهنویسی هم به او داده نشد. پسازاین سرخوردگیها، گاندی پیشنهاد یک ساله شرکتی آفریقایی را برای تدریس حقوق پذیرفت و راهی آفریقای جنوبی-شهر دوربان شد.
او در سال 1893 و در سن 24 سالگی این تصمیم را گرفت، اما این سفر از آنچه برنامه ریزی شده بود طولانیتر شد، بیش از 20 سال! گاندی که در سفر خود شاهد بی عدالتیهایی به مراتب بدتر از هند در آفریقای جنوبی بود تصمیم گرفت در این کشور بماند و مبارزه علیه نژادپرستی را آغاز کند. ظلمی که اروپاییان داشتند به نام استعمار در تمام جهان پراکنده میکردند و با تحمیل خود به یک جامعه خود را از بومیان آنجا برتر میدیدند.
گاندی به دلیل مقاومت در برابر اینگونه تفکرات و رفتار تبعیضآمیز بارها در قطار و اماکن عمومی دیگر درگیر شد و حتی یکبار یک گروه سفیدپوست افراطی قصد جان او را کردند. اما او حتی از آنها شکایت نکرد. گاندی در طول آن سالها فعالیتهای بسیاری را در مقابله با تبعیض نژادی انجام داد و کمپینهای متعددی را به راه انداخت.
او در سال 1915 به هند بازگشت و با شرایطی بهمراتب اسفبارتر از زمان ترک هندوستان مواجه شد. گاندی با تجربیاتی که در طول 20 سال زندگی در آفریقا کسب کرده بود مردم هند را به سرعت به سمت اتحاد بر علیه زیادهخواهی های بریتانیا هدایت کرد.
او برای وحدت میان مسلمانان و هندوهای کشورش یک ماه روزه گرفت و در «رژه ی نمک» از 12 مارس تا 6 آوریل 1930 به همراه چند صد هزار نفر هندی 400 کیلومتر از احمدآباد تا ساحل داندی راه پیمود تا از آب دریا نمک بگیرد و با این عمل، قانون مالیات نمک را بیاعتبار کرد. این مبارزه با دعوت هندیها برای تحریم کالاهای انگلیسی بود و با بازتاب جهانی روبرو شد و نهایتاً انگلیسیها را مجبور به مذاکره کرد.
گاندی در این مسیر بارها زندانی شد و در حصر خانگی قرار گرفت. حتی همسر محبوبش رو در زمان حصر از دست داد، اما هرگز از مسیری که در پیش گرفته بود دلسرد نشد و هنگامیکه شک به سراغش میآمد با خواندن چند بیت از «بهاگوادگیتا» خودش را آروم میکرد و به میدان مبارزه بازمیگشت.
هر چند اسلحهای که گاندی رو از پا در آورد در دست یک هندی قرار داشت، اما نگاهی وسیعتر به ما میگه که سیاستمدارهای بسیاری پشت این اتفاق قرار داشتن. سیاستمدارهای متزور و دروغگویی که بعد از مرگ برای او پیام تسلیت فرستادن.
مردم هند به گاندی لقب «ماهاتما» یا روح بزرگ رو دادن. روح بزرگی که می دونست اگر خودش رو اصلاح کنه، اولین و مهمترین گام رو برای اصلاح محیط پیرامون خود برداشته. گاندی معتقد بود:
وظایف شخص نسبت به خود، خانواده، وطن و به جهان از یکدیگر جدا و مستقل نیستند. نمیتوان با زیان رساندن به خود یا خانواده خود به وطن خویش خدمت کرد. به همین قرار نمیتوان با زیان رساندن به جهان نیز به وطن خود خدمت کرد.