در این مقاله شما با داستان زندگی 48 نفر از افراد مشهوری که با مفهوم شکست در زندگیشان بیگانه نبودند آشنا میشوید، شما داستان آنها را میخوانید و خواهید فهمید که آنها برای رسیدن به موفقیت چه سختیهایی را تحمل کردهاند. در حقیقت موفقترین و معروفترین افراد جهان بیشترین شکستها را در زندگی خود تجربه کردهاند. آنها بارها شکست خوردهاند و به عقب برگشتهاند ولی تسلیم نشدهاند و همچنان برای رسیدن به اهداف خود تلاش کردهاند و این تنها چیزی است که برای رسیدن به موفقیت لازم است. در قسمت قبل با داستان زندگی 17 نفر آشنا شدید. اگر میخواهید داستان 15 نفر دیگر از افراد مشهوری که در زندگیشان شکست خوردهاند را بدانید با یوکن همراه باشید و این مقاله را بخوانید.
داستان زندگی معروفترین شکستخوردگان (قسمت اول)
18. هاوارد شولتز
هاوارد شولتز در سال 1953 به دنیا آمد. شولتز کارآفرین مشهور آمریکایی است که کمپانی پرسود استارباکس را پایهگذاری کرده است. ابتدای زندگی او نیز مانند بسیاری از افراد مشهور که در ابتدا شکست را تجربه کردهاند، با فقر شدید و مشکلات زیادی همراه بود. او در سال 1975 از دانشگاه هنر میشیگان فارغالتحصیل شد. پس از فارغالتحصیلی شولتز به شرکت زیروکس پیوست و خیلی زود ترفیع گرفت و نماینده فروش شرکت زیروکس شد. بعد از زیروکس در سال 1979 و در سن 24 سالگی او به عنوان مدیر در یک شرکت کوچک قهوه سازی سوئدی با 20 کارمند مشغول به کار شد.
در سال 1982 و در سن 29 سالگی بعد از اینکه شولتز مدیر بازاریابی شرکت استارباکس را در یک مصاحبه کاری تحت تأثیر ایدههایش قرار داد، به این شرکت پیوست. یک سال بعد در سال 1983 و بعد از سفر شولتز به ایتالیا، او متوجه فرهنگ کافیشاپ رفتن در ایتالیا شد و بعد از بازگشت از سفرش صاحبان استارباکس را متقاعد کرد تا از این فرهنگ در مورد فروشگاههای استار باکس استفاده کنند.
آنها در آن زمان فقط دانههای قهوه و نوشیدنیهای قهوه را در شعبههای استارباکس میفروختند. صاحبان استارباکس در ابتدا مقاومت کردند ولی چون او اصرار به پیادهسازی ایدهاش داشت، به او اجازه داده شد که در فروشگاه تازه افتتاحشدهشان در سیاتل یک کافیشاپ نیز افتتاح کند. این کار فورا به موفقیت رسید ولی صاحبان استار باکس نمیخواستند با این سیاست جلو بروند و تمایل نداشتند که استارباکس خیلی بزرگ شود. در سال 1985 شولتز استار باکس را ترک کرد تا کافیشاپ خودش را باز کند. او نام کافیشاپش را "جورنال" که همان روزنامه به زبان ایتالیایی است، گذاشت.
داستان همینجا به پایان نرسید؛ بعد از دو سال شولتز به موفقت خوبی در کافیشاپش دست پیدا کرد ولی او فکرهای بزرگتری در سر داشت. او تصمیم گرفت تا کمپانی استارباکس را که در آن زمان قیمت زیادی داشت بخرد ولی برای خرید آن احتیاج به کمک سرمایهگذار داشت. او بعداً اظهار داشت که «217 تا از 242 سرمایهگذار به من پاسخ منفی دادند ولی شما باید به کاری که میخواهید انجام بدهید اعتقاد قوی داشته باشید و در راه انجام آن فقط استقامت داشته باشید.»
19. جک کانفیلد
جک کانفیلد در سال 1944 در فورث ورت تگزاس به دنیا آمد. کانفیلد نویسنده مشهور کتاب «سوپ جوجه برای روح» و سخنران انگیزشی است. جک به عنوان یک تحصیلکرده هاروارد هوش لازم برای نوشتن چنین کتابی را در اختیار داشت ولی سختیهایی که او در طول زندگی با آنها مواجه شد، بودند که باعث شد او در کتابش به موفقیت دست یابد.
در حقیقت در ابتدا قرار نبود او کتاب بنویسد و مجموعهای از داستانهای الهامبخش برای افزایش انگیزه مردم در دستیابی به رؤیاهایشان را جمعآوری کرده بود ولی وقتی مجموعه کامل شد همهچیز طبق برنامهریزی پیش نرفته بود و این مجموعه حالا دیگر یک کتاب انگیزشی کامل بود. کانفیلد بعد از تکمیل کتاب برای چاپ آن با مشکل مواجه شد و از طرف 144 ناشر برای چاپ کتابش جواب منفی دریافت کرد. وقتی یکی از ناشران به او گفت که این کتاب 20 هزار نسخه بیشتر به فروش نمیرود و کانفیلد جواب داد که امیدوار بوده حداقل 500 هزار نسخه از کتاب به فروش برسد، ناشر به کانفیلد خندید.
در نهایت کانفیلد توانست یک ناشر کوچک در فلوریدا را متقاعد کند که کتابش با حداقل موفقیتی همراه خواهد بود. کتاب سوپ جوجه برای روح یک برند بینالمللی محسوب میشود که بیش از 500 میلیون نسخه به 20 زبان زنده در سراسر جهان فروش داشته است. عزم و اراده کانفیلد و تسلیم نشدن او همان ویژگی مهم افراد موفق است که با وجود شکستها همچنان شرایط را تحمل میکنند و به تلاش خود ادامه میدهند تا به موفقیت دست یابند.
20. جیمز دایسون
جیمز دایسون در سال 1947 به دنیا آمد. او یک مخترع و کارآفرین انگلیسی است که مارک محبوب لوازم خانگی دایسون را پایهگذاری کرد. در اواخر دهه هفتاد دایسون ایده استفاده از یک جداساز سیلیکونی در جاروبرقی را برای اینکه مکش جارو قطع نشود در سر داشت. همسر او که معلم بود، از ایدهاش حمایت کرد.
دایسون میگوید: «یک مخترع ممکن است به تعداد دفعات غیرقابل شمارشی از ایده خود منصرف شود. زمانی که من پانزدهمین نمونه از اختراعم را میساختم، فرزند سومم متولد شد. زمانی که نمونه 2627 را میساختم من و همسرم واقعاً در شرایط مالی خوبی نبودیم. وقتی که نمونه 3727 را تست میکردم، همسرم برای تأمین هزینه زندگیمان مجبور شده به تدریس خصوصی کلاس هنر بپردازد. در آن زمان واقعاً در شرایط سختی بودیم ولی هر شکست من را به سوی حل مساله نزدیک میکرد.»
در سال 1991 بود که دایسون یک محصول عالی ساخت ولی قادر به متقاعد کردن هیچ یک از عمدهفروشان برای فروش محصولش نبود چرا که صنعت کیسههای وکیوم خیلی بزرگ بود و هیچ یک از عمدهفروشان نمیخواستند این روند را از بین ببرند؛ بنابراین دایسون یک شرکت با نام خود تأسیس کرد، در آن زمان او 46 ساله بود. با وجود همه سختیها، مشکلات و شکستها دایسون هیچگاه امیدش را از دست نداد.
در سال 2005 برند دایسون در بازارهای ایالاتمتحده پیشرو بود و این برند علاوه بر جاروبرقی لوازم باکیفیت و کارایی بالا زیادی تولید کرد و مفهومی مبتنی بر ارزش را بانام تجاری خود مترادف ساخت.
21. جری ساینفلد
جری ساینفلد در سال 1954 در بروکلین نیویورک به دنیا آمد. جری ساینفلد کمدین مشهور آمریکایی است که شناخته شدهترین نقش او در سریالی هم نام خودش، ساینفلد بود که از سال 1989 تا 1998 در تلویزیون پخش میشد. با این حال وقتی راجع به موفقیتهای ساینفلد صحبت میکنیم، شکستهای او نیز قابل توجه هستند.
در سال 1976 و در سن 22 سالگی، ساینفیلد از دانشگاه کویینز فارغالتحصیلی شد. بعد از آن او میخواست کمدین شود. برای شروع، یک شب در یک کلوپ شبانه سعی کرد استندآپ اجرا کند ولی هنگام اجرا شوخیها را فراموش کرد و روی صحنه یخ زد؛ یک نفر از ردیف دوم جمعیت گفت: «آیا این اولین اجرایت هست؟» او از صحنه پایین آمد و در آن لحظه با تمام وجود احساس بدبختی میکرد.
بعد از آن او با وجود این اتفاق متوقف نشد و به راهش ادامه داد.
او سه سال بعد از آن همچنان مشغول اجرای استند آپ بود تا اینکه در نهایت راه خود را به HBO در برنامه رادنی دانگ فیلد و پس از آن در کمدی بنسون پیدا کرد. در 1981 بود که ساینفلد در نمایش کمدی «امشب» تونی کارسون ظاهر شد. در سال 1988 و در سن 43 سالگی ساینفیلد به کمک لری دیوید یک مجموعه نیمه داستانی درباره زندگی خود برای شبکه NBC ساخت. این مجموعه در ابتدا «تواریخ ساینفلد» نام داشت ولی بعداً نام آن به ساینفلد تغییر یافت. در سال 2002 این مجموع در رتبهبندی تلویزیون به عنوان «بهترین نمایش تلویزیونی» دست پیدا کرد و در سال 2012 نیز رتبه دوم «بهترین نمایش تلویزیونی» را به خود اختصاص داد.
22. جیم کری
جیم کری در سال 1962 در آنتاریو کانادا به دنیا آمد. جیم کری کمدین، بازیگر، کارآفرین و احتمالاً یکی از مشهورترین مغزهای متفکر کمدی در زمان ماست. با این حال سالهای اولیه زندگی او خالی از مشکلات نبود و او در دوران کودکی با فقر و مشکلات مالی روبهرو بود و به همین دلیل خانواده کری قادر نبودند او را برای رسیدن به آرزوهایش حمایت کنند.
در سال 1977 و در سن 15 سالگی خانواده کری به دلیل مشکلات اقتصادی مجبور شدند به حومه شهر تورنتو نقلمکان کنند و در آنجا همگی در کارخانه چرخ «تیتان» مشغول به کار شوند. کری به عنوان سرایدار بعد از مدرسه 8 ساعت شیفت میایستاد. پس از اینکه آنها کار خود در کارخانه چرخ را رها کردند تا زمانی که بتوانند پول کافی برای بازگشت به خانه را تأمین کنند در یک ون کوهنوردی زندگی میکردند.
زمانی که خانواده کری کمی به ثبات مالی رسید او اولین استندآپش را در یک کلوپ در تورنتو با نام «یوک یوکز» اجرا کرد. پدر کری از او برای رسیدن به رؤیاهایش حمایت میکرد و آن شب او را به محل اجرا رساند. اجرای آن شب افتضاح شد و مانند اجرای ساینفلد، شکست دردناکی برای کری بود.
کری همچنان به مسیرش ادامه داد. او برای اینکه بتواند علاقهاش را دنبال کند دبیرستان را رها کرد و در نهایت در سال 1979 در سن 17 سالگی به لسآنجلس نقلمکان کرد و از آنجا راه خود را به یک نمایش دائمی استند آپ در بولوار سانست هالیوود پیدا کرد. پس از یک شکست در ازدواج و با گذشت پنج سال کری دیگر سعی میکرد بیشتر بازیگری کند. در ابتدا کاری از میان نبرد ولی او همچنان به تلاشش ادامه داد.
در سال 1990 و پس از 11 سال تلاش برای رسیدن به رؤیاهایش او در یک نمایش با نام "رنگ زندگی " ظاهر شد. در سال 1994 و سن 32 سالگی با بازی در فیلم «آس ونتورا» بود که کری به سمت ستاره شدن گام برداشت. کری شکستهای زیادی را برای رسیدن به موفقیت تحمل کرد و اکنون شهرت او در سراسر جهان زبانزد است.
23. جی. کی. رولینگ
یکی از مشهورترین افرادی که در زندگی خود شکست های بسیاری خوردهاند، نویسنده سری کتابهای هری پاتر جی. کی. رولینگ است. او در سال 1965 متولد شد و دوران کودکیاش با مشکلاتی مانند بیماری مادر و رابطه پر از تنش با پدرش همراه بود.
در سال 1982 و در سن 17 سالگی او تلاش کرد وارد دانشگاه استنفورد شود ولی شکست خورد و به جای آن در دانشگاه اکستر مشغول به تحصیل شد و مدرک لیسانس خود را در رشته هنر در فرانسه دریافت کرد. او پس از فارغالتحصیلی در سال 1986 و در سن 21 سالگی به لندن رفت تا در سازمان عفو بینالملل کار کند.
بعد از لندن او با دوستش به منچستر نقلمکان کرد. در 1990 و سن 25 سالگی زمانی که قطار چهار ساعت تأخیر داشت برای اولین بار ایده جادوگر جوان به ذهن او خطور کرد. بعداً این ایده در ذهنش کامل شد و تنها کاری که لازم بود انجام دهد این بود که جزئیات این داستان را کامل کند.
این نویسنده معروف را با زندگینامه تصویری او بشناسید.
چند ماه بعد مادرش آنه در اثر بیماری مولتیپل اسکلروزیس فوت کرد و او بسیار ناراحت و اندوهگین شد. تنها چند ماه بعد از مرگ مادرش او به پرتوا در پرتغال نقلمکان کرد تا در آنجا به تدریس زبان انگلیسی بپردازد. در آنجا با یک مرد آشنا شد و با او ازدواج کرد و سپس باردار شد و دخترش را در سال 1993 به دنیا آورد. ازدواج او با مشکلات زیادی همراه بود و درنهایت منجر به جدایی و طلاق شد. در آن زمان تنها سه فصل از هری پاتر تکمیل شده بود. بعد از طلاق جی. کی. در سن 38 سالگی به ادینبورگ رفت تا با خواهرش زندگی کند.
در آن برهه از زمان او خودش را یک بازنده تمام عیار میدانست، او در همه کارهایی که میخواست در زندگیاش انجام دهد شکستخورده بود. در آن شرایط دچار افسردگی شدید شد و اقدام به خودکشی کرد. دو سال بعد در سال 1995 و پنج سال بعد از اینکه ایده ابتدایی داستان هری پاتر به ذهنش رسیده بود، موفق به اتمام دستنوشتههای هری پاتر و سنگ جادو شد. بعد از یک سال تلاش برای انتشار کتاب هری پاتر، 12 نشریه به او جواب منفی دادند.تا اینکه در سال 1996 یک انتشارات کوچک در لندن به نام «بلوم اسبوری» با چاپ محدود کتاب رولینگ موافقت کرد، آن هم به درخواست دختر مالک انتشارات. در سال 1997 و هفت سال بعد از اینکه ایده اولیه هری پاتر در ذهن رولینگ شکل گرفت، اولین کتاب هری پاتر منتشر شد. بر اساس نوشته مجله فوربز، در سال 2004 جی. کی. رولینگ به اولین نویسندهای که با فروش کتاب در جهان میلیاردر شد مبدل گشت.
24. جک لندن
جک لندن در سال 1876 به دنیا آمد. او رماننویس مشهور آمریکایی است که آثاری همچون "سپید دندان " و "آوای وحش " را تهیه کرده است. مادر او سرپرستیاش را پس از به دنیا آمدن واگذار کرد. مادرش بعد از اینکه متوجه شد حامله است و ویلیام چانی، همسرش از او خواست تا بچهاش را سقط کند افسرده شد و بعد از به دنیا آمدن جک به خودش شلیک و خودکشی کرد.
در سال 1897 و در سن 21 سالگی در حالی که جک در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی حضور داشت به ویلیام چانی که پدر بودنش را منکر میشد نامهای نوشت ولی چانی به جای اینکه جواب نامه او را بدهد او و مادرش را ملامت کرد. لندن از این پیشامد خیلی ناراحت شد و از برکلی انصراف داد تا به کلندیک برود و برای یک سال در بیابان زندگی کند.
بعد از بازگشت او به خودش قول داد تا بر هنر نوشتن مسلط شود به همین دلیل تصمیم گرفت تا هر روز بدون توجه به موقعیت و شرایط، 1000 کلمه بنویسد. با فهمیدن این موضوع که تبحر نیاز به تمرین و تلاش دارد و این روش به کسب مهارت در نویسندگی کمک میکند، او هر روز از طلوع تا غروب آفتاب بدون وقفه کار میکرد.
با این حال هر نوشتهای که او با ذوق و شوق به روزنامه یا مجلهای میفرستاد تا منتشر شود، با جواب رد مواجه میشد. هیچکس مایل نبود نوشتهاش را منتشر کند و پس از مدتی او از احساس دائمی شکست خوردن و طرد شدن خسته شد.
با این حال در سال 1899 و بعد از ظهور صنعت ارزان قیمت چاپ پرس که موجب خوشحالی مجلات و روزنامهها شد، او توانست اولین داستانش را منتشر کند. در آن سال با چاپ آثارش 2500 دلار به دست آورد که با محاسبه نرخ تورم معادل 70 هزار دلار امروز میشود.
هر چند پس از آن لندن برای چاپ نوشتههایش از 50 انتشارات مختلف جواب منفی دریافت کرد. تنها چند سال بعد و در سال 1903 در 27 سالگی بود که جک لندن رمان آوای وحش را نوشت و به اوج موفقیت حرفهای خود دست پیدا کرد.
25. جان هم
جان هم در سال 1971 در آمریکا به دنیا آمد. هنرپیشه معروف سریال "مردان دیوانه " که از سال 2007 تا 2015 از تلویزیون آمریکا پخش میشد. با وجود موفقیتهای فراوان این هنرپیشه مشهور، مشکلات و شکستهایی که او در سالهای اول زندگی حرفهای خود، برای رسیدن به موفقیت تحمل کرد، قابل توجه است.
بعد از اینکه جان به لسآنجلس نقلمکان کرد با تمام تلاشی که داشت نتوانست در هیچ نقشی پذیرفته شود. او مجبور شد به عنوان یک پیشخدمت کار کند و در آن زمان خود را یک شکست خورده تمامعیار میدانست و حتی تصمیم داشت بازیگری را بهکل کنار بگذارد.
در آن دوره بود که او برای خودش هدفی تعیین کرد، یا قبل از سن سی سالگی برای خودش در هنرپیشگی یک کار ثابت پیدا میکرد یا اینکه این کار را به کل کنار میگذارد. پس از آن بود که توانست در فیلم «ما سرباز بودیم» مل گیبسون که داستانی مربوط به جنگ ویتنام بود، بازی کند. او این کار را به خوبی انجام داد.
در نهایت در سال 2007 و با بازی در سریال تلویزیونی مردان دیوانه، جان هم نه تنها تبدیل به یک بازیگر معروف شد بلکه به یک نماد فرهنگی تبدیل شد. هنگامی که او توانست در نقش دن دراپر در مردان دیوانه نقشآفرینی کند، در حالی که خودش اظهار داشت «در تمام لیستهای تست بازیگری در آخر لیست بود»، این تنها به ما یک چیز میگوید، اینکه اگر افراد برای رسیدن به رؤیاها و آرزوهای خود ناامید و تسلیم نشوند، چه کارهایی میتوانند انجام دهند.
26. کیتی پری
کیتی پری در سال 1984 در سانتا باربارا کالیفرنیا به دنیا آمد. کیتی پری با اثر «من یک دختر را بوسیدم» به عنوان یکی از بهترین خوانندگان و ترانهسرایان آمریکا انتخاب شد. به نظر میرسد که پری به صورت ناگهانی معروف شد ولی اینطور نیست و او قبل از معروف شدن سختیها و شکستهای زیادی را تحمل کرده بود.
در اغلب اوقات دوان کودکیاش خانواده او با فقر زندگی میکردند و برای گرفتن غذا هم نیاز به کوپن غذا داشتند. این سختیها تأثیر بزرگی بر تربیت پری داشت. او از همان سالهای اول زندگی دریافت که در زندگی هیچچیز بهآسانی به دست نمیآید و برای به دست آوردن هر چیزی باید سخت کار کرد.
در دوران رشد او و خواهر و برادرش آنها همیشه موسیقی انجل گوش میدادند. وقتی کیتی 13 سال داشت توانست یک گیتار تهیه کند و مدت کوتاهی پس از آن او آهنگهایی که خودش نوشته بود را با گیتار اجرا میکرد. با این حال در آن زمان او خیلی مشهور نبود، در حقیقت هنوز فاصله زیادی با شهرت داشت.
در سال 1999 و در سن 15 سالگی او پس از گرفتن مدرک GED خود درس را به کل کنار گذاشت تا بتواند موسیقی را دنبال کند. او برای امضای قراردادی با استودیو "رد هیل ریکوردز " به تنسی رفت و اولین کار خود را در سن 17 سالگی ضبط کرد ولی این اثر تنها 200 نسخه فروش داشت و پس از چند ماه کار تمام شد.
در سال 2004 و در سن بیست سالگی او برای گروه موسیقی «ایسلند دف جم» یک کار تکخوانی انجام داد هرچند وقتی دف جم از مجموعه جاوا بیرون آمد، این اثر مسدود شد. بعد از آن پری با «کلمبیا ریکوردز » یک قرارداد امضا کرد اما قبل از اینکه ریکورد تکمیل شود از کار کنار گذاشته شد.
وقتی پری آهنگ من دختری را بوسیدم را خواند 24 سال داشت و واضح است که موفقیت او یک شبه نبود بلکه از زمانی که او دبیرستان را کنار گذاشت تا زمانی که در سال 2008 با آهنگ من دختری را بوسیدم به موفقیت رسید، 9 سال طول کشید.
27. کینو ریوز
در سال 1964 جهان به کینو ریوز یکی از معروفترین هنرپیشگان با استعداد و سخاوتمند که تا کنون پرده نقرهای را مزین کرده است، خوشامد گفت. کینو در زندگیاش شکستهای زیادی را تجربه کرده که بیشتر آنها از کنترل او خارج بودند.
در واقع هیچ چیز در زندگی کینو ساده یا معمولی نبود. او در بیروت لبنان به دنیا آمد. مادرش اهل اسکس اسکاتلند بود و پدرش یک آمریکایی از هاوایی بود که در لبنان کار میکرد و در همانجا با مادرش آشنا شد. در سن سه سالگی بود که پدرش خانواده را رها کرد، البته کینو تا چند سال بعد با پدرش در ارتباط بود ولی تا 13 سالگی دیگر او را ندید.
زندگینامه این شخصیت محبوب و جذاب را تماشا کنید.
کودکی او در جاهای مختلفی گذشت. در ابتدا در استرالیا ساکن بود ولی بعداً به کانادا سوق داده شد. مادرش 4 بار ازدواج کرد و طلاق گرفت و او در طول 5 سال در 4 دبیرستان مختلف درس خواند. وقتی کینو 17 ساله بود او دبیرستان را رها کرد و به لسآنجلس رفت و آنجا توانست از طریق ناپدریاش پائول آرون، کارگردان هالیوود، کارت سبز ورود به هالیوود را دریافت کند.
در سال 1998 ریوز با جنیفر سایم ازدواج کرد ولی متأسفانه فرزند آنها در 8 ماهگی مرده به دنیا آمد و منجر به فروپاشی رابطه میان زن و شوهر شد. سایم 18 ماه بعد از پایان رابطه در یک حادثه رانندگی فوت کرد. ریوز قبل از بازی در نقش موفقیت آمیزش در فیلم " لبهی رودخانه " نقشهای زیادی بازی کرد که در نهایت بازی در فیلم فوقالعاده محبوب «ماجراجویی تد و بیل» را برای او به ارمغان آورد. سرانجام بازی در فیلم پرفروش ماتریکس در سال 1999 بود که منجر به افزایش بیسابقه شهرت او شد.
28. مدونا سیکون
مدونا ورونیکا سیکون در سال 1958 به دنیا آمد او اغلب با نام مدونا روی صحنه ظاهر میشود و یکی از نمادهای فرهنگ پاپ آمریکایی است و به او لقب ملکه پاپ را نسبت دادهاند. او در شهر میشیگان به دنیا آمد. پدرش در میشیگان به عنوان مهندس در کارخانه خودروسازی مشغول به کار بود. مدونا مادرش را در همان سالهای اول زندگی زمانی که تنها 5 سال داشت به دلیل سرطان سینه از دست داد و جای خالی مادرش تأثیر زیادی بر زندگی او داشت.
در سال 1978 در حالی که مدونا در تلاش بود که بورسیه موسیقی و رقص دانشگاه میشیگان را به دست بیاورد، همهچیز را رها کرد و به نیویورک رفت تا رؤیای خود را برای تبدیلشدن به یک رقاص حرفهای دنبال کند. با پول کمی که داشت مجبور شد برای خود کاری پیدا کند و در دونات دونکین مشغول به کار شد ولی در اثر حادثهای که اتفاق افتاد و به طور تصادفی روی یکی از مشتریان ژله ریخت، از آن کار اخراج شد.
مدونا با تنها 35 دلار پولی که در جیب داشت، به دنبال کارهای دیگر رفت. او کارهای مختلفی که میتوانست را قبول میکرد. در یکی از کارها رقصنده پشتیبان برای رقصنده اصلی در یکی از گروهای رقص مدرن بود. یک شب هنگامی که پس از تمرین به خانه برمیگشت، دو مرد با چاقو او را تهدید و وسایلش را سرقت کردند و او را ترسیده و پریشان و با فکر اینکه آیا آمدن به نیویورک تصمیم درستی بوده یا نه تنها گذاشتند.
با وجود همه این شکستها و ناکامیها او به سمت جلو حرکت میکرد. او توانست قسمتهای کوچکی رقص و خوانندگی در برنامهایی به نام " کلوپ صبحانه " را اجرا کند که سرانجام با این اجراها توجه سیمور استین را به خود جلب کرد. در سال 1982 و در سن 24 سالگی سیمور مدونا را خواننده تکخوان خود کرد. بعد از آن مدونا اولین آلبوم خود را منتشر کرد و از آن به بعد به یکی از معروفترین خوانندگان که الهامبخش بسیاری از خوانندگان و رقاصان حرفهای دیگر بوده است تبدیل شد.
29. مرلین مونرو
در اصل نورما جین مورتنسان در سال 1926 در لسآنجلس کالیفرنیا به دنیا آمد مرلین مونرو نام هنری او بود. مونرو مدل و هنرپیشه آمریکایی بود که توانست در هالیوود به شهرت فوقالعادهای دست یابد. مونرو هیچگاه پدر تنیاش را نشناخت و خواهر و برادری داشت که تا سن 12 سالگی از وجود آنها بیخبر بود.
در سال 1934 مادر مونرو از اختلالات ذهنی رنج میبرد که بعداً بیماری او اسکیزوفرنی پارانویید تشخیص داده شد. بعد از آن مادرش تا آخر عمر در بیمارستانهای روانی بستری بود و مونرو بخشی از املاک دولت به حساب میآمد که سالها از این پرورشگاه به پرورشگاه دیگر منتقل میشد. در یکی از این پرورشگاهها مورد سو استفاده جنسی قرار گرفت و بعد از آن دچار لکنت زبان شد.
در سال 1936 یکی از دوستان مادرش به نام گریس مککی گودارد سرپرستی او را برعهده گرفت. مونرو توسط شوهر گودارد مورد آزار و اذیت قرار گرفت و به همین دلیل از خانه فراری بود تا اینکه وارد دبیرستان "وان نیوس " شد ولی در سال 1942 دبیرستان را رها کرد و در سن 16 سالگی و پس از اینکه گودارد از ویرجینیای غربی رفت، مونرو با پسر همسایه ازدواج کرد تا بتواند در آن شهر بماند.
این بازیگر معروف را با ویدئویی که از زندگینامه او وجود دارد دنبال کنید.
در سال 1946 و بعد از حضور بر روی جلد 33 مجله مد او با یکی از آژانسهای بازیگری تماس گرفت که منجر به قراردادی 6 ماهه با کمپانی قرن بیستم گردید. در طول آن مدت او در کلاسهای رقص و خوانندگی و بازیگری شرکت میکرد و همچنان که در استودیو بود بازی سایر بازیگران را میدید. قرارداد او دوباره تمدید نشد ولی او تصمیم گرفته بود که برای زندگیاش کاری بکند.
در سال 1948 و در سن 22 سالگی او قراردادی با کمپانی "کلمبیا پیکچرز " برای شرکت در یک فیلم با بودجه پایین به نام "خانمهای گروه کر " امضا نمود. این قرارداد هم دیگر تمدید نشد. بعداً در همان سال با نگرش اینکه هرگز نباید تسلیم بشود، توانست با آژانس ویلیام موریس قراردادی امضا کند.
در سال 1950 با حضور در تعدادی از فیلمهای مطرح، مونرو به موفقیت بزرگ دست یافت و از آن زمان به بعد فیلمهای او بیش از 200 میلیون دلار به فروش میرسید و پس از آن مرلین مونرو به نمادی از فرهنگ پاپ و جذابیت زنانه تبدیل شد.
30. مارک کوبان
مارک کوبان در سال 1958 در پیتزبورگ پنسیلوانیا به دنیا آمد. مارک کوبان نمادی از فرهنگ کارآفرین آمریکایی است که صاحب دالاس ماوریکس و ستاره برنامه تلویزیونی شارک تانک است. هر چند همهچیز همیشه برای کوبان آنقدر خوب نبود. او مسیر موفقیت را از راه سختش آموخت. او قبل از اینکه مشهور شود بارها و بارها شکست خورد.
در سالهای ابتدایی زندگی کوبان همیشه روحیه کارآفرینی داشت. از فروش کیسههای زباله تا رساندن روزنامه و تمام چیزهایی که در این میان بود کوبان اصول و مکانیسم کسبوکار را آموخت ولی این دلیل نمیشد که او رنج و سختی شکست را در طول مسیر رسیدن به موفقیت تجربه نکند.
در سال 1982 و در سن 24 سالگی او به دالاس تگزاس رفت. پس از ورود به تگزاس او کارهای مختلفی را امتحان کرد و واضح بود که نمیتوانست کاری که در آن خوب است را پیدا کند.
او در کار کردن در بار موفق نشد چون نمیتوانست در شیشه نوشیدنی را بدون اینکه چوبپنبهاش داخل شیشه نیافتد باز کند. او در شغل آشپزی هم موفق نشد چون هیچوقت نمیدانست چه وقت غذا حاضر است مگر اینکه یک قسمت غذا را برش داده و آن را تست کند. او در شغل فروشندگی کامپیوتر نیز موفق نبود و ظرف کمتر از یک سال از آنجا نیز اخراج شد.
کوبان واقعاً نمیتوانست هیچ کاری را درست به انجام برساند. او یک سال پس از وارد شدن به دالاس در سال 1983 یک شرکت کامپیوتری با نام «MICro Solutinos» و با کاربری مشاوره کامپیوتری بنا کرد که در عرض چند سال به سرعت به اولین شرکت مشاوره و ادغام سیستمها تبدیل شد و از سال 1990 این شرکت سالانه درآمدی معادل 30 میلیون دلار به دست آورد؛ اما درآمد واقعی زمانی عاید کوبان شد که کمپانی بزرگ «COM PU Sever» اقدام به خرید شرکت نمود و در جریان این معامله کوبان سرمایه خوبی به دست آورد که به او این امکان را داد تا در سال 1995 و در سن 37 سالگی «Broadcast.com» را تأسیس کند که بعداً این سایت به مبلغ 2 میلیارد دلار توسط شرکت یاهو خریداری شد و کوبان را میلیاردر کرد. کوبان 41 ساله حالا دیگر معروف و ثروتمند بود. اگرچه او چندین بار شکست را تجربه کرد و از رینگ بازی به بیرون پرت شد ولی هرگز تسلیم نشد.
31. مارک زاکربرگ
دیگر احتیاجی به معرفی مارک زاکربرگ بنیانگذار مشهور فیس بوک به عنوان موفقترین سایت در جهان نیست. او همچنین الهامبخش فیلم محبوب «شبکههای اجتماعی» بود.
هرچند امروز زوکربرگ به شدت معروف، ثروتمند و محبوب است ولی همیشه شرایط برای او اینگونه نبود. در حقیقت مدت کوتاهی بعد از تأسیس فیسبوک که در ابتدا thefacebook.com نام داشت، برادران وینکلووس و دیویا نارندرا، زوکربرگ را به سرقت ایده خود متهم کردند که منجر به ناراحتی و استرس شدید برای زاکربرگ شد.
زندگینامه زاکربرگ مشهور را مطالعه کنید.
قبل از راهاندازی فیسبوک، زاکربرگ فیسمش را راهاندازی کرده بود که برنامهای بود به دانشجویان اجازه میداد تا از میان تصاویر دانشجویان دانشگاه هاروارد، فرد زیباتر را ا انتخاب کنند. دانشجویان شکایت کردند که عکسهای آنها بدون اجازه در سیستم قرار داده شده و به این ترتیب این سیستم توسط دانشگاه هاروارد تعطیل شد و دانشگاه زاکربرگ را در مقالهای تحت عنوان «به طور کاملاً نامناسب» مجبور به عذرخواهی کرد.
با این حال موفقیت فیسبوک غیرقابلانکار است. زوکربرگ اکنون در میان ثروتمندترین افراد جهان است و موفقیتی که کسب کرد به مراتب فراتر از آن چیزی بود که خودش پیشبینی میکرد.
32. مری کی اش
مری کی اش در سال 1918 به دنیا آمد او بنیانگذار برند آرایشی مری کی میباشد. بعد از ازدواج مری در سن پایین، او به زنی خانهدار تبدیل شد و صاحب دو فرزند شد. بعداً زمانی که شوهرش در جنگ بود به فروش کتاب به صورت مستقیم و با زدن در خانهها میپرداخت. سرانجام او در سال 1945 طلاق گرفت و در شرکتی به نام «محصولات استنلی» مشغول به کار شد. او در سال 1963 بازنشسته شد چراکه با درخواست ارتقای او موافقت نشده بود و به کس دیگری ارتقا داده شد. در چنین شرایطی که مانند یک بنبست بود او تصمیم گرفت که کتابی بنویسد. ولی کتاب بیشتر شبیه یک طرح کسب و کار از آب درآمد و او تصمیم گرفت با شوهر جدیدش مل اش دوباره برای شروع یک کسب و کار جدید تلاش کند.
اگر میخواهید در مورد زندگی مری کی اش بدانید، زندگینامه تصویری او را ببینید.
متاسفانه مری کی اش یک ماه پیش از آغاز کسب و کار جدید درگذشت. یک ماه بعد از مرگ مل، مری 5000 هزار دلار از پسر بزرگش ریچارد راجرز به عنوان سرمایه قرض گرفت. او نخستین فروشگاهش را در دالاس افتتاح کرد. برند لوازم آرایشی مری کی فراتر از رؤیاهای او رشد کرد. امروزه این شرکت بیش از سه میلیون مشاور در سراسر جهان، با بیش از 3 میلیارد دلار فروش در سال میباشد. تا سال 1968 شرکت به صورت عمومی بود اما بعد از 17 سال به صورت یک شرکت خصوصی در آمد.
33. مایکل جردن
مایکل جردن متولد 1963، بازیکن حرفهای پیشین بسکتبال و صاحب تیم شارلوت هورنتز است. او را «بهترین بازیکن بسکتبال در تمام دوران» نامیدهاند. زندگی کاری و حرفهای مایکل جردن سوژهای برای کتابهای تاریخی خواهد بود که برای همیشه از او با عناوین بینظیر و بی تکرار نام خواهند برد.
جردن یکبار گفته است: «من در طول عمر حرفهام بیش از 9000 پرتاب را از دست دادهام و تقریباً 300 بازی را باختهام. 26 بار مطمئن بودم که از پرتاب آخر برای پیروزی در مسابقه امتیاز خواهم گرفت ولی پرتاب را از دست دادهام. من در طول زندگی بارها و بارها شکست خوردهام؛ و به همین دلیل است که امروز من موفق میشوم.»
زندگینامه تصویری این بسکتبال حرفهای، به طور کامل قابل مشاهده است.
در سن 15 سالگی و زمانی که جردن در دبیرستان بود، او برای عضویت در تیم بسکتبال وارسیتی ثبتنام کرد و زمانی که اسامی اعضای تیم مشخص شد و او نام خود را در لیست ندید، گریه کرد. ولی به جای اینکه تسلیم شود مادرش او را متقاعد کرد تا به جلو حرکت کند و به تلاش خود ادامه دهد. هرگاه که او از تمرین کردن خسته میشد به آن لیست که نامش در آن نبود فکر میکرد.
او قادر بود در هر قدم شکست را بپذیرد، او اجازه داد تا شکست او را به جلو براند. مایکل جردن در سن 21 سالگی به عنوان بازیکن حرفهای بسکتبال وارد تیم NBA شد، جایی که توانست به پیروزی در شش عنوان قهرمانی دست یابد و به یکی از تأثیرگذارترین بازیکنان در طول تاریخ تبدیل شود.