5 عادت غیر معمول که امسال شما را خوشحال‌تر می‌کند

11 دی 1399 - 11:00
سبک زندگی - 5 عادت غیر معمول که امسال شما را خوشحال‌تر می‌کند
5 عادت غیر معمول که امسال شما را خوشحال‌تر می‌کند
امتیاز مطلب: 77%

همه‌ی ما می‌خواهیم خوشحال باشیم. مشکل این است که پیدا کردن و انتخاب‌ کارهایی که ما را واقعا خوشحال می‌کند کار سختی‌است. مثلا: 

آیا خوردن یا پرهیز از خوردن دومین کاسه‌ی بستنی شما را خوشحال می‌کند؟ 

آیا تماشا کردن فیلم یا رفتن به باشگاه باعث خوشحالی شما می‌شود؟ 

خریدن تلفن همراه جدید یا پس‌انداز کردن پول پیش‌پرداخت خانه‌ای جدید چطور؟ 

خوشحال بودن سخت است، چرا که معمولا در تضاد با خوشی‌های زودگذر است و ما هم طبق غریزه، ترجیح می‌دهیم به ‌جای چیزهایی که باعث خوشحالی طولانی‌مدت ما می‌شود، چیزهایی را انتخاب کنیم که در لحظه باعث خوشحالی ما می‌شود. با یوکن همراه باشید.

البته ما هر از چند گاه‌ یک‌بار این رفتار و خواسته‌ی همیشگی‌مان را کنار می‌گذاریم و راه‌های مختلفی برای به‌وجود آوردن خوشحالی پیدا می‌کنیم. اما همان‌طور که افرادی که رژیم می‌گیرند می‌دانند، خواستن به ‌تنهایی نمی‌تواند روش ماندگار و مداومی برای رسیدن به موفقیت باشد. 

اگر می‌خواهید به‌طور مداوم خوشحال‌تر باشید، باید انتخاب‌های مداوم بهتری بکنید و کلید انتخاب‌های بهتر، عادات ماست. برای مثال، اگر به خودتان عادت دهید که بعد از کار ورزش کنید، کار پیش‌فرض خود را(مثلا فیلم دیدن) به ورزش کردن تغییر داده‌اید. عادت به باشگاه‌ رفتن، به‌ این معنی‌ است که دیگر نیاز نیست برای شادمانی‌های همان لحظه و خوشحالی در آینده تصمیم سختی بگیرید، چرا که ورزش کردن دیگر عادت همیشگی شما شده‌ است و دیگر همیشه بعد از کار خود‌، انجامش می‌دهید. 

خوشحالی مداوم با عادت‌های ما، رابطه‌ی مستقیم دارد.

خوشحال بودن - خوشحال شدن - حال خوش - چطور حالمان را خوب کنیم - حال خوب

در ادامه به پنج عادت که اندکی غیرمعمول‌‌ است ولی به شما کمک می‌کند بتوانید آن را برای داشتن سطح بالاتری از شادمانی مداوم در زندگی خود اجرا کنید، اشاره می‌کنیم:

1. سعی کنید با گوش دادن به‌ موسیقی صبحگاهی، مدیتیشن کنید

همه‌ی ما به داشتن روال و عادات روزمره برای صبح زود علاقه داریم، کارهایی مثل:

  • ساعت پنج‌ونیم صبح بیدار شدن و پیاده روی قبل از شروع کار
     
  • زمان داشتن برای انجام یوگا و  آماده ‌کردن صبحانه‌ای سالم قبل از شروع روزمان
     
  • کار کردن روی قسمتی از پروژه‌مان که دائما آن را به تعویق می‌اندازیم، نوشتن رمان، راه‌اندازی وبلاگ یا ساخت کارهای‌ دست‌ساز در فروشگاه اتسی (Etsy)
     
  • و البته مدیتیشن و تفکر در صبح. به نظرتان عالی نیست که کمی به خودمان فکر کنیم و هر روز صبح بیست دقیقه را به آرام کردن ذهنمان و تمرکز کردن قبل از شروع استرس‌های روزانه‌مان اختصاص دهیم؟

همان‌طور که گفتم، تصور همه‌ی این ‌کارها باهم، احساس خوبی به ما می‌دهد. اما هنوز هم صبح‌های اول هفته طبق روال قبلی خودش پیش می‌رود و ما چیزی را عوض نمی‌کنیم؛ هشدار تلفن همراه را قطع می‌کنیم و تمام خواسته‌های خوبمان را کنار می‌گذاریم، هشدار را برای یک ساعت دیگر کوک می‌کنیم و دوباره آن‌قدر می‌خوابیم تا در نهایت لحظه‌ی آخر از خواب بیدار شویم و با عجله کارهایمان را بکنیم.

موسیقی - خوشحال بودن - خوشحال شدن - حال خوش - چطور حالمان را خوب کنیم - حال خوب

به‌عنوان یک روانشناس، وقتی می‌بینم کسی به هدف خوبی که واقعا برایش مفید بوده و خواستارش بوده نرسیده‌است، اولین راهی که به آن فکر می‌کنم در نظر گرفتن جایزه است.

ببینید، همه‌ی ما مانند حیوانات هستیم. درست است که مغزی فوق‌العاده و پیچیده داریم و از آن برای انجام کارهایی مثل خلق ایده‌ها و ایجاد روش‌های پیچیده برای آینده و هم‌چنین تجزیه‌وتحلیل استفاده می‌کنیم، اما سیستم انگیزشی‌مان را از اجدادمان به ارث برده‌ایم. در واقع این سیستم پایه و اساسش درست مانند سیستم حیوانات است:

  • چیز جدیدی را امتحان کنید.
     
  • آیا موجب خرسندی شما شد یا برای‌تان ناراحت‌کننده و آزاردهنده بود؟
     
  • اگر باعث خوشحالی‌تان شد، دوباره انجامش دهید.
     
  • اگر موجب ناراحتی‌تان شد، دیگر انجامش ندهید.

رفتار‌هایی که پاداش‌های لذت‌بخشی به همراه دارند، تقویت و مستحکم می‌شوند، به این معنی که تمایل داریم که آن رفتارها را در آینده نیز تکرار کنیم. راه‌حلش در واقع همان پاداشی است که دریافت می‌کنیم.

مهم نیست که این عمل تا چه حد خوب یا بد باشد، اگر پاداشش لذت‌بخش نباشد، احتمال این‌که به انجام دادنش ادامه دهیم، بسیار کم است.

راه داشتن عادت صبحگاهی بهتر، این است که آن را برای خودمان لذت‌بخش کنیم

اشتباهی که اکثر افراد می‌کنند، این است که تمام این عادات و کارهای جدید را انجام می‌دهند و می‌بینند نه تنها خبری از پاداش نیست، بلکه برعکس آن چیزی که فکر می‌کردند، اصلا لذت‌بخش نیست. به یاد داشته باشید که ورزش و مدیتیشن در ابتدا واقعا سخت و اذیت‌کننده است.

یکی از راه‌های بسیار خوبی که اغلب به مراجعه‌کننده‌ها پیشنهاد می‌کنم، امتحان «مدیتیشن موسیقی» است.

امروزه مدیتیشن برای هر کس، معانی متفاوتی دارد، اما پایه‌ی این تفکر و ساده‌ترین آن، این است که کمک می‌کند تا فکرتان را آرام کنید و متمرکز شوید. وقتی سعی می‌کنید به تنفس یا تکرار بعضی کلمات و آواها یا هر نوع احساسی که برای مدت‌زمان طولانی داشتید توجه کنید، در واقع دارید کنترل حواس و توجه خود را تقویت می‌کنید.

اما جالبش اینجاست که مجبور نیستید خودتان را به این سبک قدیمی از مدیتیشن محدود کنید. هرچیزی که بتواند به شما کمک کند تا  تمرکز کنید و بدون فکر‌ و خیال آن را پیاده‌ سازید، نوعی مدیتیشن محسوب می‌شود.

یکی از راه‌های مدیتیشن، گوش دادن به موسیقی است، چرا که همه‌ی افراد دوست‌ دارند به موسیقی مورد علاقه‌ی خود گوش ‌دهند.

خوشحال بودن - خوشحال شدن - حال خوش - چطور حالمان را خوب کنیم - حال خوب

این کاری ‌است که باید انجام دهید:

  • چندتا از آهنگ‌های مورد علاقه‌ی خود را انتخاب کنید و در پلی‌لیست گوشی خود قرار دهید.
     
  • زنگ هشدارتان را نیم‌ساعت زودتر از حالت عادی که بیدار می‌شدید تنظیم کنید.
     
  • وقتی زنگ به صدا درآمد، با خود بگویید که قرار نیست کارهای سخت و طاقت‌فرسا، مثل دقت‌کردن به تنفس‌تان و نشستن در حالتی خسته‌کننده به‌مدت نیم‌ساعت، یا دویدن در سرما را انجام ‌دهید. به‌جای این‌ها، قرار است به موسیقی مورد علاقه‌تان گوش بدهید.
     
  • بلند شوید و با هدفون به آهنگ‌های خود گوش ‌دهید.

زمانی که دارید به موسیقی گوش‌ می‌دهید، تمرکزتان را بر تأثیر و حسی که آهنگ به شما منتقل می‌کند بگذارید. سعی کنید به متن و معنی آهنگ یا خاطراتی که با آن داشتید فکر نکنید. فقط از خود آوا و موسیقی لذت ببرید و اصلا در آن تفکر نکنید.

اگر فکرها و خاطرات، تصادفی یا به‌ ناچار به شما یادآوری شدند، خیلی ساده به خودتان بگویید که هدف شما فقط گوش دادن و احساس کردن موسیقی است و دوباره توجه‌تان را فقط روی آوای موسیقی بگذارید.

اگر می‌خواهید روتین جدیدی شروع کنید یا مدیتیشن و تفکر کنید، «مدیتیشن موسیقی»، شروع بسیار خوبی است.

خوبی‌اش این است که لذت‌بخش است و همین باعث می‌شود بتوانیم خیلی راحت‌تر آن را تبدیل به عادت خود کنیم. وقتی این کار به یک عادت همیشگی تبدیل شد، می‌توانید در آن دست ببرید و آن را به عادت‌های صبحگاهی، مثل سبک اصلی و سنتی مدیتیشن یا ورزش کردن تغییر دهید.

2. زمان‌هایی را برای از روی عمد ناراحت بودن مشخص کنید

این مورد ممکن است برخلاف عقل سلیم، یا حتی خیلی احمقانه و ابلهانه به ‌نظر برسد. اما به حرفم توجه کنید.

به ‌عنوان یک روان‌شناس و روان‌درمان‌گر، دیدم که داشتن روابط ناسالم و احساسات آزاردهنده و سخت، اولین موردی است که باعث ناراحتی افراد می‌شود. در واقع دیگران، احساساتی مانند ناراحتی، افسردگی یا عصبانیت را مانند ویروس‌هایی می‌بینند که باید از بین برو‌د یا حداقل از آن جلوگیری شود.

اما مشکل اینجاست که هرگاه احساس بدی مثل ناراحتی به سراغتان می‌آید و می‌خواهید از آن خلاص شوید یا با انجام کارهای دیگر به آن فکر نکنید، در واقع دارید به مغزتان آموزش می‌دهید که از این حس بد بترسد و همین یعنی مغز شما در آینده به دنبال پیدا کردن احساسات آزاردهنده‌ی بیشتری خواهد بود. وقتی این احساسات ایجاد شود، شما با ترس و احساسات منفی شدیدتری از آن می‌ترسید.

وقتی با احساسات خود می‌جنگیم و از آن فرار می‌کنیم، مغز خود را به ترسیدن از این احساسات عادت می‌دهیم.

این‌که بخواهیم از شر احساسات بدی مثل احساس گناه، ناراحتی، ترس و... خلاص شویم و از آنها فرار کنیم، امری کاملا طبیعی است.

اما یک اشتباه مهم و حیاتی وجود دارد و آن هم این است که دلیل نمی‌شود چون یک چیز به ما حس بدی می‌دهد، حتما خودش هم بد باشد.

خوشحال بودن - خوشحال شدن - حال خوش - چطور حالمان را خوب کنیم - حال خوب

تحمل دردی که وقتی انگشتتان به اجاق‌گاز داغ برخورد می‌کند واقعا دردناک است، اما نمی‌توانید بگویید این‌که وقتی به چیزی داغ دست می‌زنید و احساس درد می‌کنید، چیز بدی است. در واقع، اینکه احساس درد می‌کنید چیز خوبی است‌، چرا که همین درد باعث می‌شود قبل از اینکه دچار سوختگی جدی شوید و به پوستتان آسیب برسانید، سریع دستتان را از اجاق‌گاز دور کنید.

دقیقاً مانند همین مثال، احساسات ناراحت‌کننده، در ما حس خیلی بدی به وجود می‌آورد، اما این به معنی این نیست که این احساسات، چیز‌های بدی هستند که باید از آنها جلوگیری شود.

درد احساسی، درست همانند درد فیزیکی و جسمی یکی از ویژگی‌های ذهن شما است و یک کمبود به‌شمار نمی‌آید.

وقتی به‌طور مداوم جلوی بروز این احساسات را می‌گیرید یا سعی می‌کنید آن را درست کنید، در واقع دارید فوبیا و ترسی نسبت به احساسات خودتان ایجاد می‌کنید و از آن جایی که احساسات شما همیشه همان‌گونه وجود دارد، خودتان را درگیر یک رنج مزمن و همیشگی می‌کنید.

راه فرار از این چرخه‌ی نادرست، انجام کاری مخالف غریزه است. سعی کنید به‌جای این‌که از احساسات رنج‌آورتان فرار کنید، به آنها نزدیک شوید.

درد احساسی، اجتناب‌ناپذیر است.  هر کاری هم که کنیم، اتفاقات بد پیش ‌می‌آید و در نتیجه، احساس بدی پیدا می‌کنیم. اما نباید از داشتن این حس بد رنج بکشیم و خودمان را آزار دهیم. دلیلی ندارد که از داشتن این احساسات و حالات بد بترسیم یا خجالت بکشیم.

این لایه‌ی دوم از احساسات دشوار و ناراحت‌کننده، در واقع همان بخشی است که موجب بیشترین پریشانی و رنج ما می‌شود و خب خوشبختانه می‌توانید از این ناراحتی و درد مضاعف دوری کنید و آن را از بین ‌ببرید. رمز موفقیت در این موضوع‌،  ایجاد و پرورش ارتباطی سالم‌تر با احساسات خودتان است.

برای مثال، اگر عمدا با احساسات دشواری مانند ناراحتی و غم روبه‌رو شوید و با آن رویارویی کنید، به ذهن خود می‌آموزید که نه تنها این ناراحتی تهدیدآمیز و ترسناک نیست، بلکه کاملاً طبیعی و معمول است.

این، عادت کوچکی‌ است که آن را ناراحتی برنامه‌ریزی‌شده نامیده‌ام:

  • زمانی نسبتا آرام و ساکت، مثل اوایل عصر را در نظر بگیرید.
     
  • ده دقیقه زمان بگذارید.
     
  • کاغذی بردارید و راجع ‌به هر چیزی که فکر می‌کنید شما را ناراحت می‌کند بنویسید. این ناراحتی می‌تواند راجع‌به خودتان با شخصی (مانند غم تازه از دست دادن یکی از بستگان)  باشد، یا عمومی و کلی (مانند ناراحتی به‌علت شرایط سخت و گرفتاری پناهندگان در کشوری دیگر) باشد. هم‌چنین‌، می‌تواند یک ناراحتی بسیار جزئی باشد (مانند اینکه همسرتان متوجه کار خوبی که بعد از شام برایش انجام داده‌اید، نشده‌ باشد).
     
  • هدف این است که لیست تمام چیزهایی که شما را ناراحت می‌کنند را به ‌راحتی آماده ‌کنید. خیلی به جزئیات و بررسی کردن دقیق آنها توجه نکنید و فقط این افکار آشفته را یک‌جا بنویسید. به نگارش و املای کلمات دقت نکنید. به محض ‌این‌که ده دقیقه تمام شد، کاغذ را دور بریزید. هر روز یا حداقل چند‌ بار در هفته، این ‌کار را انجام دهید.

نکته اینجاست که شما می‌توانید برای هرگونه احساس دشوار و اذیت‌کننده، این ‌کار را انجام دهید. مثلا از مراجعه‌کنندگان بسیار مضطرب و نگرانم خواستم تا نگرانی برنامه‌ریزی‌شده داشته ‌باشند و تمام چیزهایی که باعث اضطرابشان می‌شود را بنویسند.

به‌ خاطر داشته باشید که هدف، این است که به‌ جای فرار از احساساتتان، با آنها روبه‌رو شوید. این بهترین راه تمرین دادن مغزتان برای تحمل و قبول سختی‌های احساسی و نترسیدن از آنهاست.

وقتی از احساسات منفی خود نترسید، خیلی کمتر شما را اذیت می‌کند، کنترلش راحت‌تر می‌شود و برای مدت طولانی ذهن شما را درگیر نمی‌کند.

3. برقراری تماس تلفنی‌های برنامه‌ریزی شده با دوستانی که دور از ما زندگی می‌کنند

آزاد بودن و اختیار داشتن، برای زندگی آن هم در هر کجا که می‌خواهیم، برای بسیاری از ما در زندگی مدرن، امری کاملا طبیعی است.

این آزادی، به ما این فرصت را می‌دهد که به دنبال موقعیت‌های شغلی بهتر و جالب‌تر باشیم و همچنین در مکانی کاملا متفاوت از نظر فرهنگ و جغرافیایی که در آن بزرگ شدیم، زندگی کنیم. اما از طرفی نیز باعث می‌شود که در ارتباط داشتن با دوستانی که نزدیک ما زندگی نمی‌کنند، سخت‌تر شود. درست است که همه‌ی ما فیس بوک (Facebook)، توییتر (Twitter)، اسنپ چت (Snapchat) و تیک تاک (TikTok) داریم، اما واقعا چندتا از دوستی‌های خوب با همین شبکه های اجتماعی پابرجا باقی می‌مانند؟ بله، تعداد کمی از دوستی‌ها.

خوشحال بودن - خوشحال شدن - حال خوش - چطور حالمان را خوب کنیم - حال خوب

اما خب مگر به‌جز ارتباط رو در رو، چیزی باعث خوشحالی ما می‌شود؟

ما ذاتا موجوداتی اجتماعی هستیم. شاید شما فردی مجلس گرم‌کن و برون گرا نباشید، شاید دوستان زیادی نداشته‌باشید، شاید زمان‌هایی که تنهایید را بیشتر از هر چیز دیگری دوست داشته ‌باشید، اما هیچ‌کدام از این‌ها این حقیقت که شما برای خوشحال بودن در زندگی، به ارتباطات مثبت نیاز دارید را تغییر نمی‌دهد. و وقتی حرف از دوستی می‌شود، هیچ ‌چیز به اندازه‌ی ارتباط رو در رو و واقعی خوب نیست. اما تماس تلفنی نیز می‌تواند تا حدودی به اندازه‌ی آن خوب باشد.

برنامه‌ی خیلی خاص و خوبی برای این ‌کار وجود ندارد، اما تماس گرفتن با دیگران هنوز هم بهترین راه برای ادامه‌ی دوستی و ارتباط است، چرا که این تنها وسیله‌ و تنها راهی است که می‌تواند صمیمیت را به ‌خوبی نشان‌ دهد و داشتن گفتگویی عمیق را آسان کند. اما تماس تلفنی، می‌تواند چالش برانگیز باشد. هزار ‌و یک دلیل وجود دارد که شرح همه‌ی آنها زمان‌بر است، اما مسأله‌ی اصلی این است:

زمان گذاشتن برای تماس و حفظ ارتباط با دوستی که در راه دور زندگی می‌کند، چیزی نیست که خیلی آسان خودکار عملی شود.

باید برای این ‌کار، برنامه‌ای داشته باشید. به‌طور جزئی، باید آن را مثل یک جلسه‌ی کاری یا وقت دکتر، وارد برنامه‌‌ی خود کنید.

این‌گونه فکر کنید: شما از نظر فیزیکی سالمید و حداقل سالی یک‌بار دکترتان را ملاقات می‌کنید. در واقع آن‌قدر این موضوع برای‌تان مهم است که بعد از ویزیت دکتر، سریعا زمان بعدی ویزیت را از قبل رزرو می‌کنید و این‌گونه هیچ‌وقت ویزیت سالیانه‌ی خود را از دست نخواهید داد.

می‌توان گفت که سلامت اجتماعی و احساسی، می‌تواند به اندازه‌ی سلامت جسمی مهم باشد. و یکی از ابتدایی‌ترین و اساسی‌ترین اصول سلامت اجتماعی و احساسی، داشتن ارتباط مداوم و باکیفیت با دوستان است. و اگر بهترین دوستانتان در کنار شما زندگی نمی‌کنند، باید برای تماس با آنها زمان و وقت بگذارید. پس برنامه ریزی کنید.

شاید به نظر عجیب بیاید‌، اما اگر قسمت اعظمی از خوشحالی شما به ارتباط منظم با دوستان خوب‌تان مربوط شود، دیگر لازم نیست که در تقویم خود برایش برنامه‌ریزی کنید.

می‌توانید این‌گونه شروع کنید:

  • یکی از دوستان خوبی که دوست دارید بیشتر با او در ارتباط باشید را در نظر بگیرید.
     
  • به او این پیام را ارسال کنید: «سلام، می‌خواهم احوالت را بپرسم. چه روزها و ساعاتی باهم تماس بگیریم؟»
     
  • از تماس خود لذت ببرید.
     
  • قبل از قطع ‌کردن تلفن، زمان تماس بعدی را مشخص کنید.
     
  • بعد از قطع ‌کردن، سریعا در تلفن همراه خود، تاریخ تماس بعدی را یادداشت کنید.

هیچ دارویی، نصحیت یا مشاوره‌ای قابل مقایسه با مزایای یک مکالمه‌ی ساده با دوستی خوب نیست و عملی کردن آن نیز عادت بهتری است. پس برایش برنامه‌ریزی کنید.

4. نقاشی کشیدن را یاد بگیرید

یکی از ابزارهای بسیار خوب برای بهبود سلامت روحی و احساسی که دست کم گرفته می‌شود، داشتن سرگرمی است. مشکل اینجاست که اکثر افراد وقتی کلمه‌ی سرگرمی را می‌شنوند، در ذهن خود پیرمردی که تمبر جمع‌آوری می‌کند یا خانوم مسنی که بافتنی می‌بافد را تصور می‌کنند. مشکلی با جمع‌آوری تمبر یا بافتنی ندارم اما کلمه‌ی سرگرمی شامل خیلی چیزهای دیگر می‌شود. سرگرمی، هرگونه فعالیتی است که به‌طور منظم آن را انجام می‌دهید و برایتان مهم یا لذت‌بخش است، در درجه‌ی اول برای لذت خودتان است و معمولا به همراه رشد و یادگیری است.

خوشحال بودن - خوشحال شدن - حال خوش - چطور حالمان را خوب کنیم - حال خوب

بعضی سرگرمی‌ها می‌توانند شامل موارد زیر باشند:

  • بسکتبال بازی‌کردن
     
  • داوطلب شدن برای کمک در دارالمساکین یا خیریه
     
  • نوشتن آهنگ با ساز یوکه‌لیلی (Ukeleili) که سازی شبیه به گیتار است، دارای چهار زه است و در جزایر هاوایی استفاده می‌شود.
     
  • پختن نان با خمیر ترش
     
  • سرمایه‌گذاری فرشته (Angel Investing) 
     
  • وبلاگ‌نویسی
     
  • اداره‌ی انجمن هواداران جورج مارتین (George R.R Martin) 
     
  • ساخت زیورآلات
     
  • نقاشی با آبرنگ
     
  • تعمیر ماشین‌های قدیمی
     
  •  آموزش کراس‌فیت (CrossFit)
     
  • اشتراک‌گذاری آموزش‌های یوگا در یوتیوب (YouTube)
     
  • اجرای پادکست درباره‌ی بازی پوکمون (Pokemon)
     
  • انجام ورزش‌های سه‌گانه
     
  • نوشتن فَن‌فیک (FanFic) یا داستان‌های تخیلی درباره‌ی هری‌پاتر
     
  • نوشتن نظر راجع‌به رستوران‌های محلی به‌صورت آنلاین
     
  • جمع‌آوری اطلاعاتی راجع‌به زمین‌شناسی
     
  • تولید دوباره‌ی پوسترهای مسافرتی قدیمی از دهه‌ی 1920

خوشحال بودن - خوشحال شدن - حال خوش - چطور حالمان را خوب کنیم - حال خوب

فرصت‌ها و راه‌های سرگرمی داشتن بی‌انتهاست، اما شما قدرت خوشحال کردن یک سرگرمی خوب را دست‌ کم گرفته می‌گیرید چون:

1.  سرگرمی‌ها را باید بخاطر خودشان انجام داد

بیشتر زندگی ما مملو از فعالیت‌های ابزاری و کارهایی است که برای دیگران انجام می‌دهیم. بچه‌ها را به مدرسه می‌بریم چون به آموزش نیاز دارند. غذا می‌پزیم چون خانواده نیاز به تغذیه دارد. برای آزمون ورودی دانشکده‌ی پزشکی (MCAT) درس می‌خوانیم چون می‌خواهیم به دانشگاه پزشکی برویم و.... مشکل اینجاست که تمام این خوشحالی‌ و رضایتی که به تأخیر می‌اندازیم، بعد از مدتی خسته‌کننده می‌شود. به همان اندازه که برای انجام کارهایی که از آنها لذت نمی‌بریم وقت می‌گذاریم، انجام مداوم چند فعالیت که صرفا از آنها لذت می‌بریم نیز مهم است.

2.  سرگرمی‌ها جالب‌اند

اگر یک فرد بالغ هستید، از خود این سؤال را بپرسید و با صداقت پاسخ دهید: در حالت عادی و همیشگی، چقدر تفریح و خوشی دارم؟ اگر جواب شما زیاد جالب نیست، بهتر است به فکر داشتن یک سرگرمی باشیدـ

سرگرمی‌ها رشد و یادگیری را به‌دنبال دارند. به دلایلی، بعضی از ما این‌گونه تصور می‌کنیم بعد از دوران مدرسه که وارد دنیای کار شدیم، دیگر یادگیری ما به اتمام رسیده ‌است. در حالی که کاملا قابل درک است که بخواهیم پس از سال‌ها در یک محیط آموزشی بودن، کمی از آن فاصله بگیریم و استراحت کنیم. اما هیچ‌کس نمی‌خواهد که به‌طور کلی بی‌خیال یادگیری شود، چرا که یادگیری چیزی است که همه‌ی افراد به دنبالش هستند و در طول زندگی خود از آن سود می‌برند. مطمئنا نیاز نیست که حتما چیزهای آکادمیک و علمی یاد بگیریم. اگر احساس مبهمی دارید یا حس می‌کنید چیزی در زندگی شما کم است، یکی از انتخاب‌های خوب، این است که برای یادگیری و رشد، به‌ دنبال فرصت‌های خوب باشید.

3. نقاشی یا هر چیز جذاب دیگری را به ‌عنوان سرگرمی خود یاد بگیرید

حالا چرا بین این‌همه فعالتی، اسم این قسمت را «نقاشی کشیدن را یاد بگیرید» گذاشتم؟

خوشحال بودن - خوشحال شدن - حال خوش - چطور حالمان را خوب کنیم - حال خوب

چون اگر نمی‌دانید چه فعالیتی را به عنوان سرگرمی خود انتخاب کنید، نقاشی کشیدن چند ویژگی خوب دارد:

1.    نیازی به توانایی‌ها و داشتن شخصیتی خاص ندارد.

2.    می‌توانید هر جایی که دلتات خواست نقاشی بکشید.

3.    ارزان است.

4.    هزاران منبع رایگان برای شروع و یادگیری آن وجود دارد.

5.    نتایج فوری و محسوسی را به ‌دنبال دارد. همین موضوع بسیار مهم است، چون یادگیری را سریع‌تر می‌کند، بازخورد مستقیم دارد و هم‌چنین باعث می‌شود خودمان هم به خودمان ایمان بیاوریم (مثلا بگوییم وای عجب نقاشی‌ای کشیده‌ام).

حالا هم می‌شود برای اولین بار به این فعالیت روی آورد و هم می‌شود پس از مدتی کنار گذاشتن آن، ‌به آن برگردیم تا شادی خود را افزایش دهیم. اما یک نکته‌ی کوچک وجود دارد که قبل از تمام کردن این بحث، باید به آن اشاره کرد:

انجام همیشگی یک سرگرمی می‌تواند سخت باشد، چرا که در مراحل اولیه، یادگیری و ساختن مهارت‌های جدید اصلا کار آسانی نیست. 

آنچه به آن نیاز داریم این است که در مراحل اولیه‌ی آهسته و چالش‌برانگیز، به سرگرمی خود پای‌بند بمانیم، از آن دست نکشیم و آن را به جایی برسانیم که سودش از هزینه‌اش بیشتر شود.

مطمئنا راه‌های زیادی برای این‌کار وجود دارد‌، اما روش مورد علاقه‌ی من استراتژی ساینفلد (The Seinfeld Strategy) است که تکنیک ماهرانه‌ای است و توسط کمدین آمریکایی، جری ساینفلد (Jerry Seinfeld)، برای تداوم و حفظ عادت نوشتن مطالب جدید برنامه‌های روی صحنه‌اش ابداع شد.

از نظر روانشناسی ، این یکی از ساده‌ترین و قدرتمندترین دستگاه‌هایی است که تا به‌حال برای ایجاد یک عادت جدید و پای‌بندی به کارها آن هم حتی وقتی سخت است به‌کار می‌رود. و البته روشی خوب برای ایجاد مسئولیت پذیری در رابطه با شروع یک سرگرمی جدید است.

خوشحال بودن - خوشحال شدن - حال خوش - چطور حالمان را خوب کنیم - حال خوب

من خودم یک راهنما در رابطه با این استراتژی و به‌کارگیری آن نوشتم، اما اینجا به اساس آن اشاره می‌کنم:

1.    یک تقویم ماهانه فراهم کنید و در جایی، مثل در یخچال یا میز کار خود قرار دهید تا همیشه جلوی چشمتان باشد.

2.    یک ماژیک قرمز تهیه کنید و هرگاه با موفقیت توانستید برای سرگرمی خود وقت بگذارید، جلوی آن سرگرمی را تیک بزنید.

3.    سعی کنید این کار را هر روز انجام دهید.

4.    اگر روزی را از دست دادید، برای خود یادداشت کنید که چند روز پشت‌سر هم آن فعالیت را انجام دادید و سپس آن عدد را هدف بعدی خود قرار دهید.

باورتان نمی‌شود که انگیزه ، چگونه باعث می‌شود تیک‌های جلوی آن سرگرمی، بیشتر و بیشتر شود.

5. آخر هفته‌ها صبح زود بیدار شوید

درست است که هفته‌ی سختی داشتید، خسته‌اید و حتی شاید فکر کنید که از خواب محرومید و.... و به همین دلیل صبح‌های آخر هفته می‌خوابید و این به شما حسی فوق‌العاده می‌دهد.

اما می‌خواهم به دو دلیل اشاره کنم که نشان می‌دهد خوابیدن در روز‌های آخر هفته عالی نیست:

1.  در واقع برای برنامه‌ی خوابتان خوب نیست

خوابیدن در آخر هفته‌ها، بزرگ‌ترین علت خستگی و اختلالات خواب است. همین موضوع خودش بزرگ‌ترین علت کسل بودن در اولین روز هفته است و نشان می‌دهد که فرد به بی‌خوابی دچار شده‌ است.

وقتی صبح‌های آخر هفته می‌خوابید، به مغز خود یاد می‌دهید که انتظار داشته ‌باشد در روزهای کاری نیز دیرتر بیدار شود. و وقتی نتوانید در روز‌های هفته، مثل آخر هفته‌ها دیر بیدار شوید، حس خیلی بدی خواهید داشت، دقیقا همان حسی که وقتی دیرتر از ساعت خوابتان می‌خوابید، به شما دست می‌دهد. در واقع دارید ساعت بیولوژیکی‌تان را با ساعت روی دیوار اشتباه می‌گیرید.

پس مهم نیست که چقدر خواب‌آلودید، چون فایده‌ی همیشه زود بیدار شدن حتی در روزهای آخر هفته، از شادمانی زودگذر زیاد خوابیدن در روزهای تعطیل بیشتر است.

2. بیش از حد خوابیدن در روزهای آخر هفته، باعث می‌شود فرصت‌های زیادی را از دست دهید

اگر شما نیز مثل من آن زمانی که کلاس داشتید خوابیدید، در واقع یک فرصت را از دست دادید. از دست دادن فرصت یعنی به خاطر یک چیز، ده چیز دیگر را از دست بدهید.

این یک نگرش مفید است، چون به شما یاد می‌دهد که نمی‌توانید صرفا براساس جنبه‌های مثبت آشکار تصمیم بگیرید. باید چیزی که دارید در این راه فدا می‌کنید را هم در نظر بگیرید. و اگر چیزی که دارید از آن می‌گذرید به اندازه‌ی کافی مهم و بزرگ باشد‌، ممکن است ارزش بیشتری نسبت به سود آشکار فعلی‌تان داشته‌ باشد و دیگر این تصمیم کلی‌، دلخواه و مساعد نباشد.

مثلا اگر شبی فقط چهار ساعت خوابیدید، یکی دو ساعت بیشتر خوابیدن، بیشتر از هر چیز دیگری می‌ارزد. اما این وضعیت برای افرادی که آخر هفته‌ها می‌خوابند، صدق نمی‌کند. آنها به‌جای هشت ساعت، هفت ساعت می‌خوابند و فکر می‌کنند آخر هفته‌ها، بالاخره این شانس را دارند که به هشت ساعت خواب ارزشمند خود برسند.

خوشحال بودن - خوشحال شدن - حال خوش - چطور حالمان را خوب کنیم - حال خوب

مشکل این است که اکثر افراد واقعا نیاز به هشت ساعت خواب ندارند و هفت یا هفت ساعت‌ونیم برای آنها کافی است. پس آن یکی دو ساعت بیشتر خوابیدن آخر هفته‌ها می‌تواند صرف کاری شود که سود بسیار چشم‌گیری برای سلامتی و خوشحالی افراد دارد. مثلا می‌توانند در آن ساعات کارهای دیگر زیر را انجام دهند:

  • ورزش
     
  • مدیتیشن یا تفکر
     
  • گذراندن لحظاتی آرام و ساکت با همسرتان قبل از بیدار شدن فرزندان
     
  • فرصتی برای انجام سرگرمی یا کار روی پروژه‌های فرعی
     
  • فرصتی برای درست کردن صبحانه‌ای خوشمزه و سالم
     
  • زمانی مناسب برای تماس با دوستی خوب یا نوشتن نامه یا ایمیل برای کسی

خوشحال بودن - خوشحال شدن - حال خوش - چطور حالمان را خوب کنیم - حال خوب

بی‌شک خواب مهم است، اما فقط تا یک حدی. اگر بیشتر از این حد شود، فقط بازده شما را کاهش می‌دهد. برای اکثر افراد، هشت ساعت خواب به جای هفت ساعت، خیلی خوب نیست، در واقع به‌خاطر وجود اختلالات خواب، می‌تواند آسیب‌زا نیز باشد.

اما باید حواستان باشد که در هر موضوعی بین سود و هزینه، تعادلی به وجود آورید:

- چگونه به‌جای یکی دو ساعت بیشتر خوابیدن در آخر هفته، وقتم را صرف چیزهای دیگر کنم؟

- آیا با توجه به صدمه‌های خوابیدن بیش از حد، انجام کارهای دیگر به من حس بهتری می‌دهد؟

نکته‌ی مهم‌تر این است: با دقت به صبح‌های آخرهفته‌تان فکر کنید. هر ساعت یک فرصت است. شاید با خودتان فکر کنید که کمی بیشتر خوابیدن، بهترین روش استفاده از آن چند ساعت باشد. اما شاید با گوش ندادن و توجه نکردن به این پیشنهاد وسوسه‌انگیز، کار بهتری برای انجام دادن بیابید.

تمام چیزی که باید بدانید

خوشحالی و خوشبختی، چیزی نیست که بتوانید به‌طور مستقیم انجامش دهید، پیدایش کنید یا به‌دستش آورید.

خوشحالی از عادت های خوب نشأت می‌گیرد. عاداتی که در آن لحظه چالش‌برانگیز و سخت به‌نظر می‌آید، اما در طولانی‌مدت، تأثیر فوق‌العاده‌ای دارد.

خوشحال بودن - خوشحال شدن - حال خوش - چطور حالمان را خوب کنیم - حال خوب

من به 5 مثال غیر معمول اشاره کردم که میزان خوشحالی شما را به طرز چشم‌گیری افزایش می‌دهد:

  1. امتحان کردن مدیتیشن موسیقی در صبح
     
  2. مشخص کردن زمان‌هایی برای ناراحتی عمدی
     
  3. تماس‌های برنامه‌ریزی شده با دوستان راه دور
     
  4. یاد گرفتن نقاشی (در واقع پیدا کردن سرگرمی)
     
  5. زود بیدار شدن آخر هفته‌ها


یکی از این‌ها را انتخاب کنید، برای چند هفته امتحانش کنید و تأثیرش را ببینید. قطعا با دیدن نتایج خوشحال می‌شوید.

 

منبع: Medium

نویسنده مطلب
Helia Mahmoodian - هلیا محمودیان
دانشجوی رشته‌ی زبان انگلیسی‌ام، عاشق ادبیات، هنر، روانشناسی و انیمه‌ام. دلم می‌خواد دنیارو دور بزنم.

آیا به نظر شما این مطلب مفید بود؟

2021-01-01 00:59:04
دسته بندی ها