امروز به سراغ کتاب «اقتصاد قدردانی» نوشته ی «گری وینرچاک» خواهیم رفت و اون رو بررسی میکنیم. 500 سال پیش، اگه میخواستین محصولی رو بفروشین، باید از تبلیغ کلامی استفاده میکردین. با اینحال، تقریباً 100 سال پیش این روش تغییر کرد و فروشندهها دیگه با مشتریها خوب برخورد نمیکردن. شرکتها قبلاً خیلی خوش برخورد تر بودن.
اگه یه مشتری وارد یه سَلمونی میشد، آرایشگر حتی اسم اون رو هم میدونست. اونها مجبور بودن اسم مشتریهاشون رو بدونن، چون اگه نمیدونستن، یه جور بیاحترامی محسوب میشد. اون مشتری به دوستش میگفت، دوستش به دوست دیگهاش میگفت، و همهی دنیا میفهمیدن که اون سلمونی اصلاً خوب نیست. همین باعث میشد که کار وکاسبی اون آرایشگر کِساد بشه.
با این وجود، با رشد روز افزون شرکتهای سهامی، اونا پی بردن که تبلیغ کلامی بازده کافیای نداره. برای همین، اونا مانع بزرگی از تبلیغات درست کردن. بهکمک بیلبوردها و تبلیغات تلویزیونی، برای محصولات خودشون تبلیغ کردن. ولی کمکم، ارتباط خودشون با مشتری رو از دست دادن. پیشنهاد میکنیم حتما این ویدیو رو مشاهده کنید. با یوکن همراه باشید.