خویشتنداری برای انسان یکی از سختترین کارها است و انسان به دلیل پیچیدگی خود، کارهایی که برایش مضر هستند را بسیار راحتتر از کارهایی که برای او مفید هستند انجام میدهد. جلوگیری از انجام کارها و انتخابهای اشتباه ممکن است سخت باشد اما غیرممکن نیست، در ادامه برای آشنایی با هنر خویشتنداری با یوکن همراه باشید.
پس از اینکه شخصی در سال 1956 با یک قمقمه به سمت تابلوی مونالیزا اسید پاشید، آنها این تابلو را در یک محفظه شیشهای که ضد گلوله (و احتمالا ضد اسید) است قرار دادند و همچنین پس از اینکه شخصی با اسپری قرمز با کلمات بزرگ بر روی تابلوی گرنیکا اثر پیکاسو نوشت "همه دروغها را از بین ببرید" نیز همین کار را انجام دادند.
ایگور میسک میگوید اینکه آثار هنری بدون هیچگونه مانع فیزیکی در مقابل بازدیدکنندگان قرار میگیرند همیشه برای من غیرقابل باور بود. یک روز من در موزه هنر مدرن نیویورک در حال گشتن به دور یک دیوار کوچک بودم، هنگامی که به سمت دیگر دیوار رفتم خود را در دو قدمی تابلو شب پر ستاره ونگوگ یافتم و نزدیک بود که به آن برخورد کنم.
یک نقاشی صد میلیون دلاری تنها با یک نوار در فاصله 60 سانتیمتری بر روی زمین از بازدیدکنندگان جدا شده است و اگر کسی از روی آن نوار رد شود با نگهبان موزه روبروی خواهد شد.
اکثر قریب به اتفاق آثار هنری معمولا با نوارهای مشابه ، نردههای ریسمانی بلند و یا در موارد شدیدتر با طنابهای مخملی ضخیم محافظت میشوند. شگفتآور است که این غیر موانع برای جلوگیری از خراب کردن این آثار هنری بسیار ارزشمند توسط اکثر بازدیدکنندگان کافی است.
هیچکدام از این مرزها نمیتواند یک فرد خلافکار را متوقف سازد اما 100درصد از افراد عادی را نسبت به آسیب رساندن به این آثار متوقف خواهد کرد. (مطمئنا قبل از آن محافظان موزه شما را نقش بر زمین خواهند کرد، البته فکر نمیکنم قبل از اینکه شما شروع به چنگ انداختن به آثار هنری کنید اجازه نقش بر زمین کردن شما را داشته باشند.)
حقیقت این است که اکثر مردم نمیخواهند خرابکاری کنند، حداقل به صورت عمدی نمیخواهند. اما هنگامی که هیچ مرزی وجود نداشته باشد و فاصله مردم از یک شئ ظریف نامناسب باشد، منجر به خرابکاری میشود. به طور کلی انسان اینگونه است. ریسمانهای مخملی کلاسیک که با نردههای نقرهای به هم متصل شدهاند (که در صفهای سینما، ناحیه مخصوص کارکنان و به دور کیکهای عروسی بدون ناظر دیده میشود.) یک مانع مودبانه کاملا ضروری است. بنابراین این موانع تعبیه شدهاند تا به شما توهین نکنند و اینکه واقعا از مخمل ساخته شده است. این موانع نمیخواهند به نیت بدی از طرف شما همانند سیمهای خاردار و نردههای نوکتیز اشاره کند، بلکه این موانع میخواهد در نظر داشته باشید که به جای رد شدن از روی آنها از کنارشان رد شوید.
طناب مخملی نمیتواند از نظر فیزیکی کسی را متوقف سازد اما به نوعی از نظر روانی تقریبا هرکسی را متوقف میسازد. این یکی اصل مفید برای هدایت کردن یکی مهمترین افراد بی دست و پا و سرگردان در زندگیتان یعنی خود شما است. شما با استفاده از قدرت هدایت طنابهای مخملی میتوانید خود را از انگیزه های کوتاه مدتی که بعضی اوقات اهداف بلند مدت شما را تضعیف میکنند رها کنید.
خویشتنداری امری بسیار مهم است. به خاطر از پیچیدگیهای تکاملی، انجام دادن برخی از کارهای کاملا مفید مانند استفاده از نخ دندان به طرز عجیبی دشوار است و انجام ندادن کارهای مضری خوردن کلوچه پس از استفاده از نخ دندان نیز بسیار سخت است. (این چالشها برای هر فرد متفاوت است.)
ما کارهایی را که برایمان مضر است را به دلیل خواستههای متناقضی که داریم، انجام میدهیم برای مثال ما دندانهای سالمی میخواهیم و در عین حال میخواهیم که شبها کلوچه نیز بخوریم. معمولا ما درک میکنیم که کدام مسیر هوشمندانهتر بوده در نهایت پاداش بیشتری را نصیب ما میکند اما هدایت خود به سمت آن مسیر و به ویژه انجام مکرر آن کارها چالش اصلی در انجام دادن آنها است.
انگیزه معمول ما این است که خود را کنترل کنیم و در صورت لزوم خود را مجبور کنیم. ما اعلامیههای گستردهای را در مورد چگونگی تغییر رفتارمان از امروز به بعد را اعلام میکنیم و یا با خود میگوییم که دیگر در روزهای هفته غذاهای ناسالم نمیخوریم و یا میگوییم که دیگر قبل از نهار از اینترنت استفاده نمیکنیم.
احتمالا در ابتدا با آوردن استثناهای مختلف و بیپروایانِ نسبت به قانونهای خود ساخته خود، شورش خواهیم کرد و در آخر هنگامی که مشخص شد که ما نمیتوانیم هم قانونگذار، پلیس و مجرم باشیم، تمامی قانونهای خودساختهمان را کنار میگذاریم.
این موضوع در ترک عادتهای ناسالم بسیار بیشتر صدق میکند، من به جای استفاده از اجبار و به عبارتی "سیم خاردار" از رویکرد "طناب مخملی" استفاده میکنم. من نوعی مانع نمادین لطیف را بین خودم و کاری که میخواهم انجام ندهم قرار میدهم و این رویکرد اغلب در شکست نیروی یک انتخاب بد و به عبارتی ناسالم کافی است.
به عنوان مثال یکی از کارهای احمقانهای که من به انجام آن عادت کرده بودم (با وجود احتمال اینکه کل شب را بیدار بمانم) نوشیدن قهوه در اواخر بعد از ظهر بود. البته هنوز هم به دلیل الگوهای لجبازانِ و خزنده مغز، من اغلب وسوسه میشوم که این کار را انجام دهم.
من شکی ندارم که اگر هر روز ساعت 2 بعد از ظهر یک خطی کوچک از طناب مخملی به دور قهوه ساز من ظاهر شود، هرگز این انتخاب اشتباه را انجام نخواهم داد.
یک حصار سیمی خطی کوچک بسیار بیش از حد معمول خواهد بود، زیرا من یک هیولا نیستم؛ در صورت انجام این کار من با عادتهای بد چانه خواهم زد. یک یادآور معمولی مخملی برای هدایت من به سمتی دیگر، تنها چیزی است که من را در یک مسیر بهتر حفظ میکند.
من طنابهای مخملی کوچک ندارم، پس در عوض بعد از قهوه پس از نهارم، بلافاصله مخزن پلاستیکی قابل جابجایی قهوه سازم را در سینک ظرفشویی قرار میدهم تا در آینده با ظرفها شسته شود. این واقعیت که این قطعه در سینک ظرفشویی به همراه ظرفهای نشسته قرار دارد برای من کافی است تا دست از قهوه بکشم.
یک رویکرد زورگویانهتر ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد. اگر من در هر وعده نهار قهوه ساز خود را به همسایهام بدهم، به سرعتی عادتی را برای خود ایجاد میکنم تا دقیقا بعد از این کار به کافیشاپ بروم. طناب مخملی مسیر شما را با اجبار تغییر نمیدهد؛ بلکه طناب مخملی، هدایت میکند، پیشنهاد میکند، نشان میدهد و به ما یادآوری میکند. طناب مخملی انتخاب را به شما واگذار میکند، اما آن انتخاب را اندکی آسانتر میکند. نکته اصلی این است که این هنوز یک انتخاب است، تنها با داشتن انتخاب است که میتوانید به کاری که انجام میدهید، خویشتنداری بگویید.
من میتوانستم انتخاب کرده مخزن را شسته از روی طناب مخملی رد شده و قهوه درست کنم. اما با این حال نیز نوشیدن قهوه در اواخر بعد از ظهر به دلیل آن مانع کوچک و انجام شدنی که در مقابل من است در عوضِ یک امر عادی بودن، یک انتخاب استثنایی خواهد بود. هنگامی که راه آسانی برای تضعیفتان وجود داشته باشد، شما اغلب اوقات آن کار را انجام خواهید داد. هنگامی که فعالیت مضر به کمی سختتر از حالت کاملا آسان خود تبدیل شود، شما احتمالا آن کار را انجام نخواهید داد.
این دقیقا همان کاری است که طناب مخملی نیاز به انجام آن دارد و آن این است که انجام دادن کار اشتباه را کمی سختتر از حالت عادی خود میکند. کلید این رویکرد شناسایی کردن آن نقطه در زمان و مکان بوده که انجام دادن کار آسان نامناسب است و پس از شناسایی آن زمان و مکان میتوان یک مانع کوچک و لطیف را در راه انجام دادن آن کار ایجاد کرد.
چه کاری در زندگیتان هست که میخواهید آن را انجام ندهید؟ آیا میتوانید مانعی بر سر راه آن کار قرار دهید؟
هنگامی که بدانید در چه موقعیتی به سمت انتخابهای اشتباه کشیده میشوید در آن زمان است که میتوانید با یک مانع نمادین از انجام آن کار جلوگیری کنید؛ برای مثال یک کش لاستیکی به دور کیف پولتان و یا یک وزنه بر روی شیشه کلوچهها میتوانند موانعی برای جلوگیری از اعمالی باشند که میخواهید آنها را انجام ندهید.
منبع: Raptitude