آیا در یافتن دوست نزدیک که بتوانید با آنها راحت باشید مشکل دارید و احساس میکنید دوستان فعلیتان مناسب شما نیستند؟ مارکوس کوهن، نویسنده، مربی و راهنمای روابط 15 درس برای پیدا کردن دوست با شما به اشتراک میگذارد. با یوکن همراه باشید.
چند تا دوست خوب دارید؟
اگر شما مرد هستید، شانس اینکه دوستان خوبی داشته باشید کم است. مردان تمایل به انزوا دارند.
زنان نیز علا رغم توانایی طبیعی خود برای ارتباط با زنان دیگر در دوران تکنولوژی امروزه دوستی عمیق را از دست میدهند. «تعداد آمریکاییهایی که میگویند دوست نزدیک ندارند در دهههای اخیر تقریباً سه برابر شده است».
شما ممکن است صدها دوست در رسانههای اجتماعی داشته باشید اما ساعت دو صبح زمانی که مشکلی برایتان پیش آمد به چند نفر از آنها میتوانید زنگ بزنید؟
من از یک شهر کوچک در ورمونت شروع کردم. همه همدیگر را میشناختند. مکانهای زیادی برای پنهان شدن وجود نداشت. میدانستم که دیگران از من مراقبت میکنند و به همین دلیل احساس امنیت داشتم. سالها پیش زمانی که در فونیکس زندگی میکردم با دیدن مقالهای از ورمونت بسیار احساس غربت کردم. مردم شهر یک انبار کشاورز را بازسازی کردند؛ زیرا هفته گذشته بر اثر آتشسوزی سوخته بود. در آن لحظه خواهان یک جامعه و دوستان نزدیک شدم.
از دوران دبیرستان دوستان نزدیک نداشتم، بنابراین برنامهای برای یافتن دوست ایجاد کردم و گروهی از مردان را ساختم. آنچه ما با گروه Sandpoint Men دنبالش بودیم بینالمللی شدن بود. ما به دیگران کمک میکنیم گروههای خود را شروع کنند و دوستیهای عمیق ایجاد کنند.
هسته آنچه آموختیم آرام بودن، ارتباط برقرار کردن و صادق بودن است. اینها سه استراتژی اولیه برای پیدا کردن دوست نزدیک هستند.
در این مقاله، قدمبهقدم، چگونگی به دست آوردن دوستیهای قوی و چگونگی از بین بردن دشمنان را توضیح میدهم. اگر همیشه میخواستید توسط افرادی که شما را بالا میبرند احاطه شوید، بنابراین به خواندن ادامه دهید.
1. آرامش
ما در جهانی زندگی میکنیم که با کارهای بیشتر سرعت بیشتری به خود میگیرد. سیستم عصبی ما شروع به عادت به سرعت کسانی که در اطرافمان هستند میکند. شما سرعت حرکت بدن یا ذهنتان و اثرات آن بر روی خود را متوجه نمیشوید.
هنگامی که تجربه و سرعت خود را پذیرفتید شروع به آرام شدن میکنید. در آرامش، ممکن است احساس اضطراب کنید. این خوب است زیرا بدن شما در حال تجربه احساسی جدید است.
این فرایند مادامالعمراست. شما لازم نیست که در آن متخصص باشید. باید شروع به دیدن نتایج کنید. ذهنیت یک ابزار عالی برای سرعت بخشیدن به توسعه این مهارت است. با کاهش سرعت خود، شما قادر به انجام مهارت بعدی هستید.
2. صادق بودن
هنگامیکه شروع به پذیرش بدن، تجربیات ذهنی و احساسی خود میکنید، فرصت بیشتری برای صادق بودن در برابر آسیبپذیری به دیگران دارید. این امر کلید ایجاد دوستی است. بدون آسیبپذیری شما رابطهای ندارید، فقط تعامل دارید.
برین براون، قهرمان آسیبپذیری، توضیح میدهد که چگونه تمام روابط نزدیک (عاشقانه و دوستانه) با آسیبپذیری شروع میشوند.
ترسناک است. شما ممکن است رد شوید، صدمه ببینید یا کوچک شوید.
بدون آسیبپذیری، فرد هیچ ارتباطی به غیر از ماسک خارجی خود با دیگران ندارد.
با آسیبپذیری شما واقعی هستید، شما انسان هستید. مطمئناً برخی خوششان نخواهد آمد اما، بسیاری دیگر شما را دوست خواهند داشت و میخواهند با شما آسیبپذیر باشند.
3. ارتباط
هنگامیکه آرام و صادق هستید، آمادهاید با دیگران ارتباط برقرار کنید. اگر آسیبپذیری کلید باشد، ارتباط درب است. هنگامیکه بر ترس خود برای ارتباط با دیگران درحالیکه آسیبپذیر هستید غلبه میکنید، شروع به ایجاد دوستی کردهاید.
حرکت برای تغییر از غیرفعال بودن به فعال بودن، کنترل شما را افزایش میدهد.
4. ایجاد یک فضای امن
این امر برای سه گام ذکر شده و دوستی حیاتی است. زمانی که احساس ناامنی میکنید، فیزیولوژی شما به حالت بقا بازمیگرداند. وقتی بدن شما معتقد است که در معرض خطر هستید، به طور طبیعی دوست گرا نخواهید بود.
اگر احساس ناامنی کنید، فرد دیگر نیز احساس ناامنی خواهد داشت. شما میتوانید راه خود را از طریق انکار احساسات جسمی و احساسی باز کنید یا میتوانید سرعت خود را کاهش دهید.
هنگامیکه درباره آنچه اتفاق افتاده صحبت میکنید، آن را پنهان و یا انکار نکردید، بنابراین دیگران میتوانند آرام باشند. وقتی میگویید «من مضطرب هستم»، دیگران را آرام میکنید زیرا آسیبپذیری خود را نشان دادهاید. یک فضای امن، مکانی مناسب برای دوستی است.
5. آنچه میخواهید را مشخص کنید
هنگامیکه با کم کردن سرعت شروع به برقراری ارتباط با دوستان خود میکنید احتمال ایجاد دوستی زیاد است. به جای فقط امید داشتن، شما در مورد آنچه میخواهید واضح هستید بنابراین یک طرح ایجاد میکنید.
اگر دوستانی میخواهید که از طبیعت لذت میبرند، نباید در کافیشاپ آنها را جستوجو کنید. پیوستن به باشگاه کوهنوردی شما را با دوستداران طبیعت آشنا خواهد کرد.
6. به چیزی که نمیخواهید نه بگویید
برای رک بودن باید چیزی که میخواهید یا نمیخواهید را بیان کنید. این امر به معنای گفتن نه به دوستانی است که به شما انرژی نمیدهند. درست است که یک دوست خوب زمانی که چیزی از دوستش دریافت نمیکند نباید او را رها کند اما شما میدانید منظور چه نوع دوستی است. منظور دوستی است که فقط در بحران با شما تماس میگیرد و مایل نیست به شما گوش دهد یا کاری را انجام دهد تا زندگیاش را تغییر دهد. دوستی که هنگامیکه شمارهاش را در گوشی خود میبینید برای جواب دادن مکث میکنید.
اگر زندگی خود را با روابطی که شما را خسته میکند پر کنید، هیچ جائی برای کسانی که میتوانند به شما انرژی دهند نخواهید داشت. شروع به صحبت کردن کنید. آنچه واقعاً احساس میکنید و میخواهید را بیان کنید. گاهی اوقات حقیقت یکی از این افراد را از زندگی شما دور خواهد کرد.
7. هدفی بزرگتر از خودتان داشته باشید
ما به افرادی که در زندگی هدف دارند جذب میشویم. کتابهایی را میخوانیم و یا فیلمهایی را میبینیم که در مورد افرادی هستند که از چیزی که آنها را معرض خطر قرار میدهند حمایت میکنند.
از کشف اشتیاق خود فراتر بروید. آنچه میخواهید برای آن زندگی کنید و بمیرید را پیدا کنید. به دنبالش بروید. به دنبال اهداف بزرگ رفتن مردم را به شما جذب میکند.
8. از تنهایی خود لذت ببرید
هرچه بیشتر از تنهایی خود لذت ببرید، دیگران هم بیشتر از وجود شما لذت خواهند برد. وقتی به دیگران نیاز ندارید، جذابتر خواهید بود.
هرچه بیشتر از خودتان لذت ببرید، کمتر نیازهای نابجا خواهید داشت. ما به طور غریزی و بیولوژیکی و روانشناسی، به دیگران نیاز داریم. من در مورد جدا شدن از دیگران و انزوا صحبت نمیکنم بلکه در مورد بودن با خود حرف میزنم.
9. ارتباط میتواند حیاتی باشد
ما برای درک، تشخیص و حل مشکل آموزش دیدهایم. این یک استراتژی عالی برای درست کردن یک کد است. اما برای ایجاد دوستی خوب مناسب نیست. ما حیواناتی اجتماعی هستیم؛ برای ارتباط برقرار کردن با دیگران گرسنهایم و میخواهیم شنیده شویم نه مورد تحلیل قرار بگیریم یا نصیحت شویم.
دفعه آینده که حس کردید شنیده نشدهاید، از سه گام ذکر شده استفاده کنید. آن شخص را به عنوان یک مشکل نبینید. سؤالاتی از قبیل: «چه احساسی داشتم وقتی رئیس آن حرف را به من زد؟» از خود بپرسید.
برای درک کمتر و برقراری ارتباط بیشتر گوش دهید. شخص را تشویق کنید تا احساسات آسیبپذیری را با اعمال و کلمات خود بیان کنید.
10. لحظات اشتراکی برای افزایش ارتباط
هنگامیکه یک وضعیت شدید است و احتمال خطر وجود دارد، ما درخواست کمک میکنیم. مطالعات در بمباران لندن در جنگ جهانی دوم انجام شده نشان میدهد به جای آنکه مردم برای دستیابی به منابع محدود با هم وارد درگیری شوند متحد شده بودند و این منابع را به صورت شریکی استفاده میکردند.
با هم کوهنوردی رفتن میتواند یک دوستی ایجاد کنید. به این گونه که ممکن است در مسیر گم شوید هنگامیکه مسیر درست را پیدا کردید، شروع به خندیدن به تمام اشتباهاتی که هر دو انجام دادید میکنید. این اشتباهات تبدیل به یادآور در مورد تجربه و احساسات خوب شما میشوند.
11. لحظات خاصی را برای ایجاد دوستی برنامهریزی کنید
ایجاد آیینهای ارتباطی میتواند لحظات مشترک را تکرار کند.
ما در زندگی نیازمند پیشبینی هستیم. هنگامی که این پیشبینی برنامه ریزی میشود به آیین تبدیل میشود. در کمبود آیین مثبت، ناخودآگاه ما از آیینهای منفی استفاده خواهیم کرد.
فعالیتهایی را با دوستانتان برنامهریزی کنید که شما را نزدیکتر میکنند. در برنامه هفتگی گروه ما مردان چهار ساعت با هم وقت صرف میکنند. اکثر فکر نمیکردند وقت گذراندن با مردان دیگر سرگرم کنند باشد. دلیل این است که در این گروه مردها فقط با هم وقت نمیگذرانند، بلکه هر هفته آسیبپذیری خود را نشان میدهند و با هم ارتباط برقرار میکنند. میدانند اگر مشکل سختی به وجود بیاید، آنها گروه خود را خواهند داشت.
12. گوش دادن ممکن است بهترین کیفیت یک دوستی عمیق باشد
توانایی شما برای گوش دادن به دیگران اجازه میدهد تجربه خود را به صورت عمیق توضیح دهند. چند نفر دارید که میتوانند برای یک ساعت با شما به شینید و به حرفهایتان گوش دهند؟
وقتی به گوش دادن به عنوان یک کار ذهنی نگاه کنید، خستهکننده به نظر میرسد. هنگامیکه به گوش دادن به عنوان صمیمیت احساسی نگاه کنید، میتواند ترسناک یا هیجانانگیز باشد.
همانطور که شخص صحبت میکند، پاسخ خود را احساس کنید. توجه کنید که چگونه بدن شما پاسخ میدهد. توجه کنید که چطور با آنها احساس صمیمیت میکنید.
آخرین باری که واقعاً شنیده شدید کی بوده است؟
13. سرگرمکننده بودن آهنربایی است که دیگران را به سمت شما میکشاند
خنده یک پدیده اجتماعی است که ما را به هم نزدیک میکند. برای لذت بردن، شما باید آرام باشید و خود را بیان کنید.
بسیاری از ما نمیدانیم چگونه میتوانیم سرگرمکننده یا خندهدار باشیم. من یکی از آنها بودم. زمانی که شروع به رفتار مانند یک بچه کردم توانستم سرگرمکننده باشم و لذت ببرم. هنگامیکه مردم را با روش عاشقانه مسخره کردم و به خودم میخندیدم شروع به لذت کردن نمودم.
14. اول دوست خود باشید
رفتارهای فوق را با خودتان تمرین کنید. فعالیت سرگرمکننده هفتگی داشته باشید. از سه گام ذکر شده برای خودتان استفاده کنید.
اگر گفتار منفی با خود دارید، احساسات اساسی خود را بررسی کنید. آنها را احساس کرده تا بتوانید آزادشان کنید. وضعیت خود را تغییر دهید.
اغلب به عنوان کودک کسی را نداشتیم که به ما مشاوره دهد، ما آن را خودمان انجام میدادیم. در حال حاضر به عنوان یک بزرگسال شما گزینههای بیشتری برای انتخاب، احساس و بیان خود دارید. صدایی که به عنوان یک کودک نداشتید را به خود بدهید. از خودتان همانطور که از دوست نزدیکتان حمایت میکنید، پشتیبانی کنید.
زمانی که مراقب خودتان هستید دیگران احساس خواهند که باعث میشود آنها نیز این کار را برای شما انجام دهند. آنها به طور طبیعی بیشتر به شما اعتماد خواهند کرد.
15. در ازای کارهای خود توقعی نداشته باشید
این با ارزشترین هدیهای است که از خود در راه آسیبپذیری به دیگران میدهید. خود را آشکار کنید اما نه برای جلب توجه.
تعریفی از دیگران کنید حتی اگر سودی برای شما نداشته باشد. هرچه دادن بیشتر تبدیل به عادت شود، بیشتر تبدیل به فردی خواهید شد که دیگران دوست دارند با او باشند.
اگر میخواهید در زندگی خود دوست خوبی داشته باشید، اول باید خودتان دوست خوبی باشید. زمانی که دیگران ریسک نمیکنند، شما این کار را انجام دهید. واقعی باشید، زمانی که دیگران آسیبپذیر نیستند، شما آسیبپذیر باشید.
از اینکه برخی از افراد شما را دوست ندارند ناراحت نشوید. همانطور که در کسبوکار میگویند محصول برای همه محصولی برای هیچکس است. بنابراین تلاش برای دوست همه بودن میتواند شما را از همه دور کند. تمرکز خود را کمتر بر روی ایجاد دوستان و بیشتر بر آرامش، صادق بودن و ارتباط برقرار کردن بگذارید.
منبع: Lifehack