فرزندان با دفترچه راهنما در مورد نحوه بزرگ کردنشان متولد نمیشوند. کودکان از لحاظ خلق و خو با یکدیگر متفاوتاند از این رو یک راه همگانی مناسب برای تربیت فرزند وجود ندارد. با این حال روشها و توصیههایی وجود دارد که تقریبا برای همه فرزندان مناسب و موثر خواهد بود. اگر میخواهید بدانید این توصیهها کدامند با یوکن همراه باشید تا چند راهکار عملی را با شما به اشتراک بگذاریم.
1. به فرزند خود باور داشته باشید
والدین باید تشویق کننده و حمایت کننده فرزندشان در زندگی باشند. اگر والدین این کار را برای آنها انجام ندهند، پس چه کسی انجام خواهد داد؟
وقتی والدین قدرت و توانایی فرزندانشان را باور داشته باشند کودکان احساس میکنند که میتواند تقریباً هر کاری را انجام دهند. همین باور و ایمان والدین به کودکان این الهام را میبخشد که سختتر بکوشند و نهایت تلاششان را بکنند و بهترینشان را ارائه دهند. وقتی که والدین به فرزندانشان در رسیدن به خواستههایشان کمک میکنند نشان میدهند که به آنها و تواناییهایشان ایمان دارند.
وقتی والدین فرزندانشان را باور دارند آنها هم یاد میگیرند که خود را باور داشته باشند. درواقع کودکان باور میکنند که انسانهایی توانا هستند و میتوانند به اهدافشان دست پیدا کنند.
باور به خود ابتدا با باور داشتن دیگران آغاز میشود. بنابراین والدین باید از سنین پایین این باور را با در فرزندانشان ایجاد کنند تا فرزندشان اعتماد به نفس کافی را به دست بیاورد.
بچهها نسبت به یکدیگر بسیار سخت گیر هستند. آنها در مورد ظاهر، تواناییهای ورزشی و دیگر موارد، یکدیگر را مسخره میکنند. چیزهایی که بچهها به یکدیگر میگویند میتواند منفی و مضر باشد.
اما کودکان هنگامی که میبینند با این حال، داشتن والدینی که به آنها ایمان دارند حرفهای منفی همسالان را خنثی و با آنها مقابله میکند.
به عنوان مثال، ممکن است روز ورزش باشد و پسرتان در مدرسه مسابقه داشته باشد اما چون یک کودک دیگر به او گفته است که او میبازد و نمیتواند برنده بشود کودکتان ناامید است. اما شما میدانید که فرزندتان برای هفتهها تمرین کرده و همه بچه های کلاس خود را شکست داده است و باور دارید که او میتواند در این مسابقه برنده بشود. بنابراین باید بردهای قبلی را به او یادآوری کنید و در مورد اینکه تلاشهای او قطعا نیتجه خواهد داد با او صحبت کنید. میتوانید به پسرتان بگویید که او برنده میشود و شما به تواناییهایش اعتقاد دارید به این طریق شما ناامیدی او را به انگیزه و انرژی تبدیل میکنید.
2. اجازه دهید کودکتان کثیفکاری کند
اجازه دهید کودکتان حین بازی فرصت کثیف شدن داشته باشد. وقتی بچهها در خاک، گل و طبیعت بازی میکنند، همه پنج حس خود را درگیر میکنند و خلاقیت در آنها پرورش پیدا میکندن و شکوفا میشود.
معمولا بازی با گل و شن و ماسه از نظر والدین یک خرابکاری بزرگ است اما برای فرزندان یک کار فوقالعاده رویایی و لذتبخش است.
والدین اینکه کودکشان با خاک، گل و طبیعت بازی کند را دوست ندارند شاید به این دلیل که گمان میکنند آلودگیهای موجود در خاک و گل و طبیعت ممکن است آنها را بیمار کند. اما از این بابت زیاد نگران نباشید، درست است که آلودگی در طبیعت وجود دارد اما مشکل جدیای برای کودکان ایجاد نخواهد کرد. آنها در زندگی به اندازه کافی زمان برای رعایت بهداشت و تمیز و پاکیزه بودن دارند. کثیفکاری و بازی با گل و لای برای پرورش خلاقیت آنها لازم است. کودک با استفاده از خلاقیت خود، حسهایش را درگیر میکند یک پروژه که خالقش است را افزایش می دهد درست میکند. آنها را از این فرصتها برای شکوفایی و پیشرفت محروم نکنید، فقط به این دلیل که می خواهید تمیز باشند. اجازه دهید آنها را از طریق غرق شدن در خاک، گل و طبیعت به شکوفایی برسانید.
3. پرورش کودک یک رقابت نیست
معمولا والدین بسته به علاقه و سلیقه خود تلاش میکنند بهترینها را برای فرزندشان فراهم کنند. بعضی از والدین بهترین تولد را برای فرزند خود میگیرند، بهترین لباس ها را تن آنها میکنند. عدهای سه بار در روز غذای سالم برای فرزندانششان درست میکنند.
بهتر است آنچه را برای فرزندتان مناسب است انجام دهید. فقط به این دلیل است که والدین دیگر هم امکانات خاصی را برای فرزندانشان فراهم میکنند شما مجبور به فراهم کردن آن امکانات نیستید. بهتر است در این مورد موقعیت و شرایط خود و آنچه برای فرزندتان مناسب است را در نظر بگیرید.
این موضوع در مورد رشد فرزندانتان هم صادق است. بعضی از کودکان در 9 ماهگی راه میروند در حالی که بعضی دیگر در 15 ماهگی شروع به راه رفتن میکنند. این نشاندهندهی استعداد یا کمبود خاصی نیست. کودکان در سنهای مختلفی در زمینههای متفاوت رشد میکنند و نقاط قوتشان شکوفا میشود. برای بررسی رشد فرزندتان هم بهتر است با یک متخصص مشورت کنید نه اینکه صحبتها و تجربیات دیگر والدین را معیار قرار دهید.
اگر کودک نوپای 24 ماهه دوستتان بیش از 100 واژه در ذهن دارد و میتواند جمله سازی کند اما کودک 24 ماهه شما فقط 40 کلمه دارد ممکن است احساس کنید که فرزند شما مشکلی دارد و به اندازه کافی باهوش نیست. در این زمینه هم بهتر است با یک متخصص مشورت کنید و کودکتان را براساس الگوی رشد طبیعی ارزیابی کنید نه رشد دیگر کودکان.
این کودکان عادی نیستند. برخی کودکانی بسیار باهوش دارند. اکثر ما کودکانی معمولی داریم، به همین دلیل است که "عادی" نامیده میشود.
فرزندان عادی خود را در جایی که هستندقرار دارند تشویق و حمایت کنید، زیرا افراد بسیار زیادی هستند که آرزو میکنند کودکی "عادی" داشتند. هر کودک با استعداد و توانایی های متفاوتی متولد میشود. بر روی استعداد فرزند خود تمرکز کنید. والدینتربیت فرزند یک رقابت نیستند نگران نباشید،فقط بهترین کارتلاش خود را انجام دهید، تا فرزندتان را بالا ببریدبزرگ کنید.
4. امنیت و محبت کودکتان را تأمین کنید
خیلی از والدین گمان میکنند برآورده کردن نیازهای اولیه کودک و نوزاد برای رشد و سلامت او کافی است اما باید بدانید که تأمین امنیت فرزندان و مراقبت کردن از آنها هم در کنار برآورده کردن نیازهای اصلی او از مهمترین هدفهای فرزندپروری در سالهای اولیه رشد کودک محسوب میشود و مراقبت کافی و شایسته از کودکان در سالهای اولیه زندگی آنها اهمیت زیادی دارد. علاوه بر این موارد کودکان باید در سالهای اولیه زندگی از عشق و محبت کافی هم بهرهمند شوند.
5. دورههای کمکهای اولیه را بگذرانید
اگر زمان و امکانات لازم را دارید بهتر است دوره کمک های اولیه را بگذرانید. شاید الان گمان میکنید که این مهارتها به دردتان نخواهد خورد اما گذراندن این دورهها به شما کمک میکند در شرایط اضطراری بتوانید بهتر اوضاع را مدیریت کنید.
در مواقع اضطرار شما نمیتوانید یک ویدئوی آموزشی درباره این مهارتها ببینید و آن را روی فرزندتان انجام دهید. بنابراین باید مهارت کافی را از قبل پیدا کنید تا در مواقع ضروری بتوانید از آنها استفاده کنید. شما با گذراندن این دورهها درواقع خود را برای زمانی که یک بحران به وجود میآید و برای شرایط اضطراری آماده میکنید.
گذراندن این دورهها را به این دلیل که هنوز هیچ شرایط بحرانی و اضطراری برایتان پیش نیامده است به تعویق نیندازید. موارد اضطراری شامل خفگی، بریدگی، شکستگی استخوان، آسیب سر و یا برخی از بحران های دیگر که نیاز به سطح بالا از مهارت دارند ممکن است برای کودک شما به وجود می آید.
6. زمانی که آماده هستند نحوهی استفاده از دستشویی را به آنها بیاموزید
بچهها زمانی که آماده هستند شروع به استفاده از دستشویی میکنند. اگر برای آموزش استفاده از دستشویی فشار زیادی به کودک وارد کنید و به او بیش از اندازه سختگیری کنید احتمالا در آموزش او موفق نخواهید بود. برای اینکه آنها در این زمینه آموزش ببینند باید آمادگی لازم را داشته باشند بنابراین زمانی آموزش نحوهی استفاده از دستشویی را شروع کنید که او از هر لحاظ آمادگی آن را داشته باشد.
در این مورد نباید کودکان را به انجام کاری مجبور کرد. برای آموزش بهتر میتوانید از صندلیهای مخصوص این کار استفاده کنید. میتوانید کتابهایی که در مورد آموزش استفاده از دستشویی است را برایشان بخوانید. به آنها اجازه دهید لباس زیرشان را خودشان انتخاب کنند. همهی این موارد به آنها کنک میکنند زودتر و بهتر برای استفاده از دستشویی آماده شوند.
تا زمانی که کودک خود به این کار علاقه نشان ندهد شما در آموزش دستشویی رفتن موفق نخواهید بود.
در بعضی موارد، والدین زمان زیادی صرف آموزش استفاده از دستشویی میکنند. فرزندتان را مجبور نکنید این کار را به زور انجام دهد این به شما یا آنها کمکی نخواهد کرد.
منتظر بمانید تا آماده شوند. هنگامی که آماده شدند، به آنها با استفاده از برچسب، پاداش یا روش های دیگر که برای آموزش بچهها جواب میدهد کمک کنید تا موفق شوند.
7. بچهها ساختار دوست دارند
بچهها یک تمایل ذاتی و درونی برای رعایت قوانین، ساختار و مرزها دارند. کودکان زمانهایی که قانونهای مشخصی وجود دارد بهتر عمل میکنند. مشخص کردن قوانین و حد و مرز به معنای آن نیست که والدین سختگیر و دیکتاتور هستند و انعطافپذیری لازم را ندارند بلکه به این دلیل است که وجود قواعد واضح و روشن به رشد بهتر آنها کمک میکند.
پایبندی همیشگی به قوانین و ساختارها اهمیت زیادی دارد. بهعنوان مثال اگر مشخص کردید که کودکتان رأس ساعت 9 به رختخواب برود باید هر شب حتی زمانهایی که مهمان دارید هم باید به این قانون پایبند باشید. زمانی که او یک یا دو شب در هفته قانون را زیر پا میگذارد و بعد از این ساعت به رختخواب میرود و هیچ عواقبی را تجربه نمیکند در مورد ساعت خواب سردرگم میشود. باید بدانید که پایبندی به قوانین و ساختار از وضع و مشخص کردن آنها اهمیت بیشتری دارد. بنابراین بهعنوان یک والد مسئول باید قوانین و ساختاری را در زمینههای مختلف مشخص کنید و در پایبندی به آنها قاطعیت لازم را به کار ببرید.
این ساختارها سبب میشود کودکان روالهایی داشته باشند و به آنها تکیه کنند. وجود این روالها باعث میشود آنها احساس امنیت کنند و بهتر برای بزرگسالی و زندگی در دنیای واقعی آماده شوند.
زمانی که کودکان ساختار خاصی ندارد حس میکنند خارج از کنترل هستند و این حس در آنها منجر به ایجاد اضطراب میشود. نوجوانان هم به این ساختارها نیاز دارند. در موارد زیادی والدین گمان میکنند تعیین کردن این ساختارها و حدود از میزان انعطافپذیری آنها میکاهد اما باید بدانید که انعطافپذیری بیش از اندازه در روشهای تربیتی سبب میشود فرزندان خارج از کنترل شوند.
درست است که به این نتیجه رسیدیم که این قوانین و ساختارها برای فرزندان مفید است اما خود آنان هم باید سودمندی این قوانین را بدانند. بنابراین برای اثربخشی بهتر لازم است دلایل پشت این ساختارها و قوانین را برای فرزندانتان به شیوهای قابل درک توضیح دهید.
8. حواستان باشد کودکان از شما الگوبرداری میکنند
والدین باید مراقب رفتار و کردار خودشان باشند چون کودکان رفتار آنها را میبینند و از طریق یادگیری مشاهدهای از آنها الگوبرداری و تقلید میکنند. شما به عنوان والد چه بخواهید چه نخواهید رفتارتان به منزله الگو مشاهده و تقلید میشود.
بنابراین همانگونه رفتار کنید که دوست دارید فرزندتان در بزرگسالی آنگونه رفتار کند. اگر میخواهید فرزندانتان افرادی شایسته و قابل تحسین باشند بهعنوان یک الگو سعی کنید رفتار خوبی داشته باشید و اخلاق را رعایت کنید. مثلا اگر هنگام بازی کردن با آنها تقلب کنید آنها هم یاد میگیرند که در بازی تقلب کنند و این تقلب کردن در سایر مراحل زندگی هم از آنها سرخواهد زد.
9. اجازه دهید فرزندتان کودکی کند
فرزندتان را مجبور نکنید از کودکی مانند بزرگسالان رفتار کند. اجازه دهید مطابق سنش رفتار کند چون آنها کودکی را فقط یک بار تجربه میکنند.
کودکان با بزرگسالان تفاوت دارند و نسبت به بزرگسالان به فعالیت جسمی بالاتر تمایل دارند.آنها نیاز دارند بیشتر بخوابند و بهطور طبیعی کنجکاوتر هستند بنابراین نباید از آنها انتظار داشت مانند بزرگسالان رفتار کنند.
اجازه دهید آنها بچگی کنند و انتظارات خود را با این واقعیت که آنها کودک هستند نه بزرگسال تطبیق دهید. اجازه دهید بدوند، بازی و شیطنت کنند. انتظار اینکه یک کودک دو ساله برای ساعتها ساکت بنشیند و کاری نکند واقع گرایانه نیست.
به عنوان مثال، شما میخواهید یک سمفونی را تماشا کنید و کودک دوسالهتان را به یک کنسرت سه ساعته میبرید و از اینکه او نمیتواند ساکت و آرام بنشینند کلافه و شاکی میشوید. شاید هدفتان از این کار این است که از کودکی او را با فرهنگ و هنر آشنا کنید. شاید نیت شما خوب باشد اما بهتر است فرزندتان را برای آشنا کردن با هنر به کلاسهای هنری متناسب با سناش بفرستید.
10. از نیروی کمک استفاده کنید
پرستار بچه میتوانند به شما در نگهداری از کودکتان کمک کند اما اگر استخدام یک پرستار بچه در بودجهتان نیست، یک دوست پیدا کنید که بتواند در مراقبت فرزند به شما کمک کند. شما میتوانید بعضی از اوقات از کودک او نگه داری کنید و بعضی اوقات او از کودک شما نگهداری کند. این باعث میشود کودکتان بتواند با همسناش بازی کند و هم شما و هم دوستتان مواقعی را استراحت کنید و برای خودتان وقت بگذارید.
والدین هم نیاز به استراحت دارند. اگر زمان و انرژی زیادی برای مراقب فرزندتان صرف میکنید باید هر از گاهی استراحت کنید. مطمئن باشید با این کار انرژی لازم برای مراقبت بهتر را به دست خواهید آورد.
فکر نکنید چون والد هستید باید همه کارها را خودتان انجام دهید. میتوانید برای تربیت و پرورش کودکتان از اطرافیان کمک بگیرید. بنابراین کمک این افراد را بپذیرید و اجازه دهید به شما کمک کنند.
به دور از فرزندتان زمانی برای استراحت داشته باشید تا بتوانید خود را دوباره شارژ کنید. پس از استراحت به فردی بهتر و آماده برای مراقبت از فرزند تبدیل خواهید شد و بهتر میتوانید از پس چالشهای پرورش و تربیت کودک خود بر بیایید.
11. اجازه دهید فرزندتان شکست را تجربه کند
هر بار که فرزند شما به سمت شکست میرود، او را نجات ندهید. به فرزندان خود اجازه دهید شکست بخورند به ویژه هنگامی که آنها کودک هستند. اجازه دهید آنها اینکه شکست خوردن چه احساسی دارد و چگونه میتوانند از شکست بهبود یابند را در سنین پایین بیاموزند. در طول مسیر این تجربه همراهشان باشید و از آنها حمایت کنید اما آنها را از شکست خوردن نجات ندهید.
به عنوان مثال، فرزند شما روی یک پروژه مدرسه کار میکند که شامل ساخت یک برج است و شما میتوانید ببینید که نتیجه نهایی این برج سقوط خواهد کرد زیرا پایه آن را به اندازه کافی قوی نساخته است. به فرزندتان میگویید که باید پایه را قویتر کند. آنها نمی خواهند این کار را انجام دهند و میخواهند به روش خود پیش بروند. شما نباید وقتی آنها خوابیدند پایههای برجشان را قوی کنید تا برجشان سقوط نکند بلکه باید بگذارید به مدرسه برود و نتیجهی کارش را ببیند. در این صورت بهتر میتوانند علت مسائل را درک کنند و برای ترمیم و بهبود آن تلاش کنند. شما وظیفهی خود که راهنمایی کردن و هدایت آنها در این زمینه بوده است را انجام دادهاید.
بنابراین برای جلوگیری از شکست خوردن روشهای خود را به آنها تحمیل نکنید. اجازه دهید آنها در این کار شکست بخورند چون نیاز دارند شکست را تجربه کنند و بدانند شکست خوردن چه احساسی دارد و چگونه میتوانند از آن بهبود یابند.
بنابراین در موارد این چنینی به جای اینکه مسأله را برای آنها حل کنید و آنها را از شکست نجات دهید آنها را بهطور ذهنی برای شکست احتمالی آماده کنید.
میتوانید برای کمک مهارت هایی مانند انعطاف پذیری را در آنها ایجاد کنید به طوری که بتوانند زمانی که با شکست مواجه می شوند، به خود کمک کنند.
12. دوران کودکی آنها را از دست ندهید
آنها فقط یک بار دوران کودکی را سپری میکنند و نمیتوانند بار دیگر آن را تکرار کنند.
این را هم بدانید که کودکانتان به شما و وقتگذرانی با شما بیشتر از امکانات مادی نیاز دارند بنابراین سعی کنید تعادل خوبی بین کار و زندگیتان برقرار کنید و بهعنوان یک والد حامی و همراه در کنار کودکتان از دوران کودکی او لذت ببرید بهطوری که بخش فعال و پرجنبوجوش دوران کودکی آنها باشید.
کلام آخر
کودکان به رغم والدینشان بزرگ میشوند. بنابراین به خودتان سخت نگیرید.
همه ما به عنوان والدین مرتکب اشتباهاتی میشویم. چیزی به نام یک والد کامل وجود ندارد. کودکان با وجود اشتباهاتی که ما مرتکب میشویم، بزرگ میشوند.
از اشتباهات خود یاد بگیرید و رشد کنید. کودکان رشد میکنند و ما با آنها رشد میکنیم. کافی است بهترین تلاشتان را انجام دهید. بدانید با این کار عشق و علاقه فرزندتان برای شما به ارمغان خواهد آمد.
منبع: Lifehack