آیا میخواهید بدانید که طلاق چه تأثیری بر کودکان دارد؟ یا چگونه طلاق میتواند برای یک کودک خوب باشد؟ طلاق زمانی خوب است که سواستفاده احساسی، جسمی یا استفاده از مواد مخدر در خانه وجود دارد. اگر طلاق میتواند فرزند را از والدین سوءاستفادهگر جدا کند، پس اتفاق خوبی است. اما در اکثر موارد، به این سادگی نیست. با یوکن همراه باشید تا در این مقاله، تأثیرات طلاق بر کودکان و آنچه پدر و مادر میتواند برای محافظت و حمایت از فرزندان خود انجام دهد را مورد بررسی قرار دهیم.
چه زمانی طلاق خوب است؟
طلاق زمانی خوب است که سوءاستفاده احساسی، جسمی یا استفاده از مواد مخدر در خانه وجود دارد. اگر طلاق میتواند فرزند را از والدین سوءاستفادهگر جدا کند، پس اتفاق خوبی است. اما در اکثر موارد، به این سادگی نیست.
گاهی اوقات، حتی زمانی که یکی از والدین معتقد است که سوءاستفاده توسط والد دیگر انجام شده، به دلیل تصمیم قاضی حضانت به طور یکسان به هر دو تعلق میگیرد.
طلاق پیچیدگیهای خاص خود را دارد و امکان حذف پدر یا مادر به راحتی در زندگی فرزند وجود ندارد. بنابراین مسیر طلاق دشوار است. اما اگر سوءاستفاده وجود داشته باشد و شخص سوءاستفادهگر از تغییر و گرفتن راهنمایی امتناع میکند، طلاق برای محافظت از کودک کاری عاقلانه است.
قبل از اینکه تصمیم به طلاق بگیرید و به دادگاه بروید همه زوایا و جنبهها را در نظر بگیرید. طلاق به این معنی است که شما دیگر مجبور نیستید که در کنار شریک زندگی سابق خود بمانید، اما این امر برای فرزند شما اینگونه نیست.
به جای فرار از مشکلات اگر امکان حل مشکلات وجود دارد، به راهحل و راههای کمک به شرایط خانواده خود فکر کنید تا شاید بتوانید اوضاع را بهبود بخشید. چراکه ممکن است مجبور باشید فرزندتان را در وضعیت بدی که در آن هیچ کنترلی ندارید قرار دهید. پدر یا مادری که درگیر مشکلات سوءاستفاده است شاید نتواند تغییر کند و شما بدون اطمینان از حمایت فرزند خود اجازه میدهید که در کنار آن شخص بماند. این موضوع در مورد طلاق تأسفآور است.
شما میتوانید از آن شخص جدا شوید، اما نمیتوانید موجب ترک تماس او با کودکان خود شوید. حتی اگر مطمئن باشید که مورد سوءاستفاده قرار خواهند گرفت. با توجه به این موضوع که سوءاستفاده بر هر کودکی تاثیرات غیر قابل برگشتی میگذارد، اگر فرد از تغییر یا گرفتن کمک امتناع میکند بهدنبال کمک قانونی باشید. اما، آگاه باشید که نبرد شما با اوضاع پیش آمده تازه شروع شده است. مسائل ممکن است بدتر تا بهتر شوند بنابراین در این مسیر قدمی بردارید که برای کودکتان در دراز مدت بهتر خواهد بود.
اگر در گذشته تجربه طلاق داشتهاید، بخش «خبر خوب برای والدین مطلقه» را بخوانید.
خبر خوب برای والدین مطلقه
اگر بخشی از 50درصد جمعیت هستید که طلاق گرفتهاید، بدانید که تنها نیستید. نیمی از اکثریت ازدواجهای جامعه امروز به طلاق ختم میشود.
خبر خوب این است که براساس یک تحقیق توسط مایکل لامب تا 80درصد از بچهها تأثیر منفی از طلاق والدینشان دریافت نمیکنند.
این بدان معنی است که وقتی طلاق اتفاق میافتد فقط 20درصد از کودکان با مشکل جدی روبهرو خواهند شد. کمک و حمایت برای کسانی که بخشی از این 20درصد هستند وجود دارد. بنابراین میتوانید به آینده خود و فرزندتان امیدوار باشید.
برای یادگیری بیشتر و پیدا کردن راههای اساسی برای کمک به کودک خود به خواندن این مقاله ادامه دهید.
برای یک فرزند طلاق چه چیزی از همه مهمتر است؟
تحقیقات انجام شده بر روی این مورد، از جمله تحقیق مایکل لامب، مهمترین موارد برای تعدیل فرزند طلاق را بیان میکند:
• کیفیت روابط کودک با پدر و مادر خود
• کیفیت رابطه والدین پس از طلاق
• منابع و پشتیبانی ارائه شده در وضعیت
این سه فاکتور تعیینکننده این مطلب است که آیا فرزند شما قابلیت قرار گرفتن در 80درصد از جمعیت کودکان طلاق بدون تأثیر منفی را دارد یا خیر.
رابطه والدین و فرزندان پس از طلاق
هنگامی که یک طلاق اتفاق افتاده است، کیفیت رابطه والدین و فرزند تأثیر زیادی بر نحوه برخورد فرزند با طلاق دارد. روشی که والدین در رفتار خود پس از طلاق پیاده میکنند بسیار مهم است.
پدر و مادرانی که تلاش میکنند زمان کافی برای فرزند خود پس از طلاق داشته باشند، به فرزند خود کمک خواهند کرد تا طلاق را بهتر درک کنند. پدر و مادرانی که به زندگی خود توجه بیشتری داشته و توجه کمتری نسبت به فرزندان خود دارند و زمان کمی برای آنها میگذارند، فرزندانی با مشکلات بیشتر خواهند داشت.
این مشکلات (که در 20درصد از جمعیت کودکان در شرایط طلاق اتفاق میافتد) بدون هیچ ترتیب خاصی عبارتاند از:
• اضطراب
• افسردگی
• مشکلات رفتاری
• خشم، رفتار عصبانی، مشکلات کنترل خشم
• خشونت فیزیکی نسبت به دیگران
• نمرات پایینتر در مدرسه نسبت به قبل از طلاق
• سوءمصرف مواد
• زندان رفتن
• افکار خودکشی
• احساس گناه، شرم و سرزنش خود (فکر کردن به اینکه طلاق تقصیر آنها است)
• مشکلات سلامتی
• مشکلات اجتماعی
والدینی که زمان کافی برای فرزندان خود پس از طلاق میگذارند، به فرزند خود کمک میکنند تا شرایط را با سرعت بیشتری درک کند.
این که شما ادعا داشته باشید که فرزندانتان را به معنای واقعی دوست دارید، با نوع رفتار و اقداماتی که در این زمان انجام میدهید ثابت میشود. برای کمک به فرزندتان در طول طلاق وقت کافی با آنها بگذرانید و برای ایجاد یک رابطه مثبت تلاش کنید.
یک مثال خوب از رابطه والدین و فرزندان پس از طلاق
کودکی را مثال میزنیم که 7 سال داشته و تنها فرزند یک خانواده است. او طلاق پدر و مادرش را تجربه کرده اما خودش را خوب با این وضعیت وفق داده است.
پدر و مادر به طور مشترک حضانت کیت را بر عهده دارند و تلاش زیادی برای وقت گذراندن با کیت میکنند. درنهایت کیت توانست زمان و توجه بیشتری را از هر یک از والدین به دست بیاورد.
وقتی که او در خانه مادرش است، مادر کیت برنامه آشپزی آخر هفته برپا کرده است، تا هم بتوانند این تجربه را با او به اشتراک بگذارند و هم مهارتهای آشپزی کیت را تقویت کند. مادر کیت همانند پدرش کلاسهای پیانو کیت را پایدار نگه داشت و او را در زمانی که به کلاسهای کاراته میرفت همراهی میکرد.
هر دو والدین به دنبال وقت گذراندن با کیت بودند تا بتواند راحتتر طلاق والدینش را هضم کند و در عین حال کیت توجه و زمان زیادی را دریافت کرد.
هر دو والد نیز تمامی مسائل را با نظم گذشته پیش بردند. آنها با وجود اینکه احساس بدی در مورد طلاق داشتند، وقتی کیت رفتار بدی از خود نشان داد تنبیه را حذف نکردند. هر دو میدانستند که نظم و انضباط برای حفظ ساختار و راهنمایی کیت در خانههایشان اهمیت دارد.
این تلاشهای فوقالعاده باعث شد که کیت احساس دوست داشته شدن و مهم بودن پس از طلاق را تجربه کند. درست است که از صمیم قلب راضی به طلاق و جدایی پدر و مادرش نبود؛ اما عشق، مراقبت و زمانی که او از طرف هر دو والدینش دریافت میکرد، به درک مثبت او از طلاق کمک زیادی کرد.
این همخوانی هر دو والدین در ارائه عشق، زمان کافی، ساختار، راهنمایی و نظم و انضباط در خانه به کیت کمک کرد تا خود را به خوبی با طلاق وفق دهد.
یک نمونه بد از رابطه والدین و فرزندان پس از طلاق
یک مثال دیگر فردی به نام اریک است که والدین او زمانی که در سن 12 سالگی بود طلاق گرفتند. او نیز تک فرزند است. حضانت او به مادرش سپرده شده و پدرش اجازه دارد هر از گاهی او را ببیند.
اریک هر دو هفته یک بار به ملاقات پدرش میرود و پدرش دوباره ازدواج کرده است. به دلیل تمرکز بیش از حد پدر اریک بر همسر جدیدش، در زمان ملاقات اریک احساس طرد شدن و افسردگی زیادی را تجربه میکند.
او خواستار توجه پدر و وقت گذراندن بیشتر با او است. او از اینکه پدر و مادرش دیگر با هم نیستند در رنج و عذاب است و بهطور مخفیانه تلاش میکند تا دوباره آنها را در کنار یکدیگر قرار دهد. اریک از همسر پدرش نفرت دارد، زیرا تمام زمان و توجه او را از آن خود کرده است.
این ملاقاتها رفتهرفته پرتنش میشود تا زمانی که اریک دیگر نمیخواهد پدرش را ملاقات کند. در مقابل پدر او با این ذهنیت که اریک باید بتواند برای خودش تصمیم بگیرد، بدون هیچ مشکلی این موضوع را پذیرفته است. او اریک را برای ملاقات با او تحت فشار قرار نمیدهد. بنابراین زمان دیدوبازدید آنها کمتر و کمتر میشود.
در عین حال اریک احساس میکند که توسط پدرش طرد شده است و هرگز حتی سعی نمیکند او را متقاعد کند که به ملاقاتش بیاید. مشکل ارتباطی اریک با پدرش باعث خشم او شده و در مدرسه رفتار بدی از خود نشان میدهد. بهطوری که در چندین دعوا شرکت داشته است.
در مقابل مادر اریک بیشترین تلاشش را برای متقاعد کردن پدر فرزندش میکند تا توجه بیشتری به اریک نشان دهد، اما به نتیجه نمیرسد. پدرش او را دوست دارد،اما زمانی که آنها پس از طلاق با هم میگذرانند خیلی کم شده است.
فقدان روابط درست و ملاقات در زمان کافی با پدرش منجر به مشکلات در زندگی اریک از جمله خشم، ناراحتی و اضطراب ناخواسته شده است.
سازگاری او با طلاق به دلیل ناکام ماندن از طرف پدرش برای حفظ رابطه با او خوب صورت نگرفته است. مادر اریک سعی میکند او را برای مقابله با خشم، ناراحتی و اضطرابش به روانشناس ببرد.
رابطه والدین پس از طلاق
یکی از موارد پراهمیت پس از طلاق کیفیت رابطه والدین است. توانایی هر دو نفر برای تربیت فرزندشان بسیار مهم بوده و بر سازگاری فرزند خود پس از طلاق تأثیر خواهد گذاشت. اگر والدین همچنان به بحث و داد و فریاد زدن بر سر یکدیگر ادامه دهند، کودک تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.
اگر فرزندان طلاق دارای والدینی باشند که نمیتوانند پس از طلاق ارتباط برقرار کنند؛ اضطراب، افسردگی، خشم و غم (همینطور چیزهای دیگر) به سراغ آنها خواهد آمد. درنهایت احتمال وقوع اختلافات پس از طلاق بیشتر شده و هر کدام از والدین قوانین و روش مخصوص به خود را پیادهسازی میکنند. در نهایت این موضوع باعث بروز اختلاف خواهد شد.
چگونگی برخورد با اختلاف نظرها از اهمیت زیادی در روابط برخوردار است. والدینی که طلاق گرفتهاند باید تلاش بیشتری برای یادگیری و استفاده از مهارتهای حل و فصل داشته باشند. توانایی والدین برای داشتن رابطه خوب با همسر سابق خود با استفاده از مهارتهای ارتباطی، در سازگاری فرزند با طلاق تأثیر زیادی دارد.
مثال والدینی که روابط خوب با هم دارند
پم و مت یک سال پیش از هم جدا شدند. آنها زمانی که با هم بودند، در حضور کودک خود با صدای بلند به بحث و مشاجره میپرداختند.
پس از طلاق، به مشاوره برای کار بر روی مهارتهای حلوفصل درگیری خود رفتند. هر دو تلاش کردهاند تا فریاد نزنند. آنها بیشتر در مورد فرزندان با پیام دادن با هم ارتباط برقرار میکنند. هر دو تلاش میکنند پیامهای خود را مهربان و خوشبرخورد نگه دارند.
آنها میدانند که اگر بخواهند فرزندانشان موقعیت جدید را درک کنند، نمیتوانند از صحبت کردن یا دیدن یکدیگر به طور کامل اجتناب کنند. بنابراین، وقتی که در زمان بازیهای بیسبال و فعالیتهای دیگر بچهها، یکدیگر را ملاقات میکنند، سعی آنها بر این است تا با مهربانی با هم صحبت کنند.
آنها یکدیگر را در مقابل چشمان فرزندانشان نادیده نمیگیرند. در عوض مکالمات را در سطح عمومی نگه میدارند و ارتباطات مثبت در حضور کودکان را ادامه میدهند.
به عنوان مثال مشکلی در مورد برنامه فرزندان برایشان پیش آمد و نیاز به تغییر زمانبندی کاری ایجاد شد. پم میخواست برنامه خود را به یک هفته در میان تغییر دهد تا محل کارش بتواند برنامه بهتری برایش تدارک ببیند؛ چراکه برنامه یک روز در میان برای محل کارش مناسب نبود.
مت از این ایده تغییر خوشش نیامد، با اینحال به جای بحث و جدال جویای علت اصلی این موضوع شد و با تفکر مسئله را مدیریت کرد. مت تصمیم گرفت تا با تغییر برنامه موافقت کند، چون این مسئله فقط به پم کمک نمیکرد. این تغییر برنامه باعث شد فرزندان آنها بدون دغدغه از زمان در کنار هم بودنشان لذت ببرند و دیگر نگران کار نباشند.
انجام دادن آنچه که برای کودکان بهترین است و ایجاد رابطهای مناسب برای پم و مت بهطور یکسان اهمیت دارد. تلاشهای آنها برای ایجاد مهارتهای مثبت برای حل مشکلات به کودکانشان کمک میکند تا بهتر با طلاق کنار بیایند.
بچهها دیگر مجبور نیستند داد و فریادهای والدین را تحمل کنند و همچنین دیگر در مکان عمومی شاهد دعوای خود نیستند. در عوض آنها ارتباطات مثبت، مهربان و مؤدبانه در مکان عمومی برای فرزندان و حفظ ارتباط طولانی مدت دارند.
هیچکس در وضعیت طلاق برنده نیست، اما شما میتوانید رابطه خوبی با هم داشته باشید. مت و پم نمونه خوبی از یک زن و شوهر هستند که تلاش میکنند به خاطر کودکانشان رفتار مناسبی داشته باشند.
آنها نمیتوانستند ازدواج خود را ادامه دهند، اما مرزهای جدیدی را ایجاد کردند و مهارتهای بهتر حل اختلاف را آموزش دیدند. همین موضوع باعث شد بتوانند به خوبی با یکدیگر فرزندانشان را تربیت کنند.
یک نمونه از رفتار نادرست والدین طلاق
مایک و جین به مدت هشت سال زندگی مشترک داشتند و حاصل این ازدواج دو فرزند بوده است. آنها هر دو در طول ازدواج به هم خیانت کردند و اکنون هر دو همسران جدیدی دارند.
درست است که خیانت و ازدواج مجدد آنها اثرات مخربی بر روی خودشان گذاشته، اما مشکل اصلی که کودکان را درگیر کرده رفتاری است مایک و جین در برابر فرزندان با یکدیگر دارند. تعاملات آنها معمولا با حالت عصبانی و پرتنش همراه است و مکالماتشان در بیشتر مواقع با ترک کردن یکی از آنها یه پایان میرسد؛ زیرا نمیتوانند بر سر هیچ مسئلهای به توافق برسند.
وکلا پول زیادی از این زوج دریافت میکنند، زیرا مایک و جین برای هر موضوعی کوچکی مثل این که فرزندانشان سال نو را با کدامیک بگذرانند، کدام مدرسه بروند یا اینکه اجازه دارند با پدربزرگ و مادربزرگشان وقت بگذرانند به دادگاه میروند.
همه چیز در زندگی فرزندان آنها به بحث و مشاجرههای طولانی میرسد. این اتفاق نه تنها بین مایک و جین، بلکه بین وکلایشان در جریان است. مایک و جین هیچ تلاشی برای خصوصی نگه داشتن این مسائل نمیکنند و همیشه کودکان را وارد دعوا و بحث خود میکنند.
به عنوان مثال؛ جین به بچهها گفت برای سال نو تصمیم داشته آنها را به شهر بازی ببرد. اما پدرشان این اجازه را نداده است. اما در واقعیت پدرشان سرکار بود و جین به دلیل این که روز دیگری امکان مرخصی گرفتن نداشته نتوانسته با فرزندان خود به تفریح برود.
جنگ میان آنها مداوم است و در میان این مشاجرات دو کودک 5 و 7 ساله وجود دارد. آنها با شنیدن این بحث و جدالها احساس تنش میکنند و با طلاق به خوبی کنار نخواهند آمد. کودک 5 ساله رختخوابش را خیس میکند و انگشتش را میمکد. فرزند 7 ساله خشن و عصبانی شده و چه در مدرسه و چه در خانه رفتار بدی از خود بروز میدهد.
پدر و مادر به جای اینکه برای سلامت روانی فرزندانشان تلاش کنند یکدیگر را به خاطر مشکلات آنها مقصر دانسته و سرزنش میکنند. این خانواده برای هر دو کودک مشکلات زیادی را وجود خواهد آورد.
این کودکان کمکی که نیاز دارند را از والدین یا یک متخصص دریافت نمیکنند. آنها شاهد جدال و درگیری بین والدین هستند که هرگز نباید تجربه کنند.
مایک و جین نمونهای از والدینی هستند که در تربیت کودکان با یکدیگر شکست خوردهاند. آنها آنقدر بر برنده شدن در دادگاه تمرکز کردهاند که فرزندانشان را نادیده گرفته و باعث میشوند فرزندانشان بیشترین رنج را تحمل کنند.
فرزندان دیگر نمیتوانند دوران کودکی خود را جبران کنند. درد، خشم و رنج در درون آنها باقی میماند و تا زمانی که والدین تغییر کنند یا از مشاوره کمک بگیرند به همین شکل باقی میماند.
چگونه به صورت موفق با یکدیگر فرزندان را بزرگ کنید
پدر و مادرانی که پس از طلاق نمیتوانند با یکدیگر کنار بیایند، فرزندان خود را در دستهی 20درصد فرزندانی قرار میدهند که پس از طلاق والدینشان با مشکلات زیادی روبهرو خواهند شد. این فرزندان مشکلات اجتماعی، ذهنی یا فیزیکی که نمیتوان بهآسانی درمان کرد را تجربه خواهند کرد.
هر چه رابطه پدر و مادر بدتر باشد، مشکلات فرزندان عمیقتر میشود. والدین و توانایی آنها در بزرگ کردن فرزندان در سلامت روانی، جسمی و اجتماعی اکنون و آینده آنها تأثیرگزار خواهد بود. اگر برای داشتن رابطهی خوب با همسر سابق خود مشکل دارید، مشاور یا متخصصی پیدا کنید که بتواند به شما در ایجاد رابطه بهتر کمک کند.
چیزهایی که باید قبل از طلاق باید در نظر بگیرند
طبق گفته موسسه مطالعات خانواده که دوهزار زوج طلاق گرفته را مورد بررسی قرار داده است، سه دلیل اصلی طلاق عبارتاند از:
• عدم تعهد
• درگیری یا بحث بیش از حد
• خیانت و ارتباطهای خارجی
در واقع سوءاستفاده بهعنوان علت طلاق، درصد کمی را دارد.
در صورتی که دلیل عدم تعهد در وضعیت شما باشد، کمک بگیرید و زود در ازدواج خود تسلیم نشوید.
از طرف مشاوره ازدواج کمک حرفهای دریافت کنید
قبل از اینکه به سراغ وکیل طلاق بروید، از کمک حرفهای استفاده کنید. زیرا با این کار شاید بتوانید یک رابطه و یک خانواده را نجات دهید.
زمانی که دلیل طلاق بحث و جدال است، بسیاری از زوجها معتقد هستند که طلاق گرفتن به فرزندان کمک خواهد کرد. چراکه آنها در معرض دعوای کمتری قرار خواهند گرفت. آنها این عقیده را دارند که داد، فریاد و بحث میتواند با طلاق متوقف شود. با اینحال آیا از مهارتهای حل اختلاف استفاده کردهاید؟ اگر برای حل مشکلات تلاش نکنید همیشه در زندگی به جای جنگیدن فرار خواهید کرد.
مهارتهای حل اختلافات خود را بهبود بخشید
چهطور اطمینان دارید که بعد از طلاق رابطهتان بهتر میشود؟ آیا فکر میکنید مهارتهای حل درگیری شما پس از طلاق ناگهانی تقویت میشوند؟ در مورد کار بر روی مهارتهای حل اختلاف قبل از طلاق چه نظری دارید؟
مشکل بحث و جدال نیست، بلکه مشکل مهارتهای حل اختلاف شما است. ممکن است شما اختلاف نظر داشته باشید که وجود این دغدغه در هر ارتباط طبیعی است. اما نحوهی برخورد با این اختلاف نظر است که اهمیت دارد. برای شما، همسر و همچنین فرزندانتان خوب است که شاهد پیادهسازی مهارتهای حل اختلاف در خانه باشند.
اگر بتوانید مهارتهای حل و فصل اختلاف سالم را برای ازدواج خود بیاموزید، در عین حال میتوانید الگویی برای فرزندتان در مورد نحوه برخورد با اختلافات به شیوهای سالم باشید. بهعلاوه ممکن است ازدواج خود را در یک آن نجات دهید.
نتیجهگیری
هیچ تضمینی وجود ندارد که طلاقتان هیچ تأثیر روی فرزندانتان نگذارد. با اینحال، 80درصد از همه بچهها با طلاق بدون هیچ مشکل عمدهای کنار میآیند و برای 20درصد باقیمانده راهحلهایی وجود دارد.
کمک حرفهای ضروری بوده و آنچه به فرزند شما کمک میکند دو عامل مهم پس از طلاق است: روابط سالم والدین و وقت گذراندن با فرزندان. شغل شما به عنوان والد این است که به خاطر فرزندتان با همسر سابق خود رابطهی خوبی را در پیش بگیرید.
اگر اختلاف نظر زیادی با یکدیگر دارید از طریق یک مشاور اقدام کنید و راهحلهای لازم را آموزش ببینید. برای یادگیری مهارتهای حل اختلاف تلاش کنید تا بتوانید رابطه بهتری در طولانی مدت پیش بگیرید.
روابط شما با فرزندتان پس از طلاق مهم است و تلاش برای وقت گذراندن با فرزندان از اهمیت بالایی برخوردار است. تمامی این مراحل بر توانایی فرزند شما برای کنار آمدن با طلاق تأثیر میگذارد.
هر کاری که میتوانید برای ایجاد یک رابطه سالم، شاد و کارآمد با فرزند خود انجام دهید. نه تنها به خاطر فرزندانتان، بلکه برای ایجاد ارتباط طولانی مدت خودتان با آنها.
منبع: Lifehack